کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زؤاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زؤاب
لغتنامه دهخدا
زؤاب .[ زُ آ ] (ع اِمص ) (از «زٔب ») تغییر و برگشتگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقلاب . (ناظم الاطباء). یقال : الدهر ذوزؤاب ؛ ای انقلاب . و گفته اند که این کلمه مصحف زوات است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
زوآب
لغتنامه دهخدا
زوآب . (اِخ ) دهی از دهستان بهمئی سرحدی است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای همآوا
-
ذؤاب
لغتنامه دهخدا
ذؤاب . [ ذُ آ ب ] (اِخ ) ابن ربیعة الاسدی یکی از شجعان عرب قاتل عتیبةبن الحرث بن شهاب الیربوعی . (عقدالفرید ص 100 و ص 101. و البیان والتبیین جزء ص 16 و ص 19).
-
ذؤاب
لغتنامه دهخدا
ذؤاب . [ ذُ آب ] (اِخ ) ابن اسمأبن زیدبن قارب . یکی از شجعان که در یوم الصلحا جنگ میان هوازن و عطفان بدست درید کشته شد. (عقدالفرید جزء 6 ص 37).
-
جستوجو در متن
-
هانری چهارم
لغتنامه دهخدا
هانری چهارم . [ ی ِ چ َ رُ ] (اِخ ) (1050-1106 م .) پادشاه آلمان ، پسر هانری سوم ، که در سال 1056 پس از مرگ پدر، در سن 6سالگی به امپراتوری آلمان انتخاب شد. نزاع وی با گرگوار هفتم پاپ مقدس ، بر سر ریاست کلیسا در تاریخ معروف است . این مجادله و کشمکش به...
-
دریوزه کردن
لغتنامه دهخدا
دریوزه کردن . [ دَرْ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گدایی کردن . تکدی . صدقه خواستن . وام خواستن : خاقانی ازین درگه دریوزه ٔ عبرت کن تا از درتو زین پس دریوزه کند خاقان . خاقانی .ای با تو مرا دوستی سی روزه وز خدمت وصل تو کنم دریوزه . خاقانی .چشمه ای کاین...
-
برگشتگی
لغتنامه دهخدا
برگشتگی . [ ب َ گ َ ت َ/ ت ِ ] (حامص مرکب ) وضع و حالت برگشته . (فرهنگ فارسی معین ). بازگردیدگی . وارونی . واژگونی . انقلاب . برتافتگی . (یادداشت دهخدا). تغییر و واژگونی . (ناظم الاطباء). زُؤاب . (از منتهی الارب ). حِوَل . (از دهار): کَمَد، کُمَدة؛ ...
-
زاب اسفل
لغتنامه دهخدا
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رود دیگریست در عراق بنام زاب اسفل که بین بغداد و واسط جریان دارد. و سابُس کنار این رود نزدیک به واسط قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). ابن البلخی آرد: و از آثار او [ زوبن طهماسب ] آن است کی در عراق دو نهر آورد که آن ر...
-
هانری پنجم
لغتنامه دهخدا
هانری پنجم . [ ی ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) پادشاه آلمان ، پسر هانری چهارم که به تحریک پاپ و پشتیبانی اشراف ، بر پدر شوریدو به جای او نشست . وی در سال 1122م . عهدنامه ای در شهر ورمز ، با پاپ منعقد کرد. این عهدنامه را کنکوردای و رمزی نامند و مقصود از کنکوردا،...
-
زو
لغتنامه دهخدا
زو. [ زَ ] (اِخ ) نام پسر طهماسب است که در ایران پنج سال پادشاهی کرد. (برهان ). پسر طهماسب که در ایران پنج سال پادشاهی کرد. (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ... گویند که در عراق نهر آبی جاری کرده و شهری و جایی ساخته که بنام وی آن نهر را ز...
-
زاب
لغتنامه دهخدا
زاب . (اِخ ) نهری است میان سوراء و واسط ونهر دیگری است نزدیک آن و بر هر واحد آن (زاب ها) روستائی است و هر دو روستا را زابان گویند و یا اصل زابیان است منسوب به زاب و عامه زابان گویند. (منتهی الارب ). ابن البلخی گوید: معنی زاب آن است که زوآب یعنی که زو...