کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زناق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زناق
لغتنامه دهخدا
زناق . [ زِ ] (ع اِ) گلوبند زنان از زیور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، زُنُق . (اقرب الموارد). || حلقه ای است که در زیر حنک ستور کرده برشته در سرش بندند تا سرکشی نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اق...
-
زناق
لغتنامه دهخدا
زناق . [ زُ ] (ع اِ) آنچه در زیر حنک باشد از رسن و دوال و جز آن . || رسن پاره که بدان پای های ستور بندند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مزنوق
لغتنامه دهخدا
مزنوق . [ م َ ] (ع ص ) اسب زناق بسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
زنق
لغتنامه دهخدا
زنق . [ زَ ن َ ] (معرب ، اِ) نوک پیکان تیز.ج ، زنوق . || جای زناق . معرب زنخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
تزنیق
لغتنامه دهخدا
تزنیق . [ ت َ ] (ع مص ) بر عیال خود در نفقه تنگی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن بر عیال خود بر اثر بخل یا فقر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || زناق بستن در زیر حنک اسب . || استر را به پای بند بستن . (از ال...
-
زنق
لغتنامه دهخدا
زنق . [ زَ ] (ع مص ) تنگی کردن در نفقه بر عیال خود از زفتی یا درویشی . || زناق بستن در زیر حنک اسب . || بستن پای استر به پای بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بجایی فرودبردن ، راندن و فشردن درگوشه یا جایی که راه بازگ...