کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زفانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زفانه
معنی
(زَ نِ) (اِ.) نک زبانه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زفانه
فرهنگ فارسی معین
(زَ نِ) (اِ.) نک زبانه .
-
زفانه
لغتنامه دهخدا
زفانه . [ زُ / زَ ن َ /ن ِ ] (اِ) زبانه . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). زبانه . زوانه . زبانه ٔ آتش چوب و مانند آنها. (فرهنگ فارسی معین ). شعله و زبانه ٔ آتش . (ناظم الاطباء) (از برهان ). || آلتی که در میان شاهین ترازو است . (فرهنگ فار...
-
جستوجو در متن
-
اضطرام
لغتنامه دهخدا
اضطرام . [ اِ طِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). برافروخته شدن آتش . (از اقرب الموارد). زفانه زدن آتش . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زبانه کشیدن آتش . || دررسیدن پیری و موی سپید شدن ، یقال : اضطرم الشیب ؛ اذا ا...
-
فانه
لغتنامه دهخدا
فانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چوبکی باشد که درودگران در میان چوبهای بزرگ نهند، و در ولایت آذربایجان سکنه گویند. (صحاح الفرس ). چوبی که میان شکاف چوب گذارند. (آنندراج ). || چوبی که در پس دروازه برای بستن در استوار کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ) : تو را خانه...