کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبنی
لغتنامه دهخدا
زبنی . [ زِ نی ی ] (ع ص ، اِ) واحد زبانیه یا واحد زبانیه زابن است یا زبان . (منتهی الارب ). زبنی متمرد از انس و جن ، واحد زبانیة است بدین معنی ، یا واحدآن زبنیة است . (اقرب الموارد). برخی گویند واحد زبانیه ، زبنی است . (البستان ). || زبنی ؛ مرد سخت ....
-
زبنی
لغتنامه دهخدا
زبنی . [ زُ ب ُن ْ نی ی ] (اِخ ) محمدبن ابی منهال بن دارة ازدی مکنی به ابوحاتم . محمدبن ابی معتوج در هجو او گوید:و اذا مررت بباب شیخ زبنةفاکتب علیه قوارع الاشعاریؤتی و تؤتی شیخه و عجوزه و بناته و جمیع من فی الدار.و نیز گوید:اباحاتم سد من اسفلک بشی ...
-
زبنی
لغتنامه دهخدا
زبنی . [ زُ ب ُن ْ نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به زبنة، موضعی از کوره های رصفه . (از معجم البلدان ). و رجوع به ماده ٔ زیرشود.
-
جستوجو در متن
-
زبانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . جِ. زبنی یا زبنیة ، از زبن به معنی رفع و برداشتن ؛ در فارسی مفرد گیرند ] (اِ.) وکیل دوزخ ، موکل آتش ؛ ج . زبانیان .
-
زبنیة
لغتنامه دهخدا
زبنیة. [زِ ی َ ] (ع ص ، اِ) دوزخبان . ج ، زبانیه . یا واحد آن زبان یا زابن است یا زبنی . (منتهی الارب ). واحد زبانیة است که در اصل شرطگان را گویند و برخی از ملائکه رانیز زبانیه نام دادند. زیرا دوزخیان را در آتش می افکنند. (تاج العروس ) (محیط المحیط)....
-
زبن
لغتنامه دهخدا
زبن . [ زِ ] (ع اِ) حاجت . گویند: «اخذ زبنه من المال »؛ گرفت مقدار حاجت خود را از مال . (منتهی الارب ). حاجت . (متن اللغة). بمعنی حاجت و نیاز است . گفته میشود که اخذ زبنه من المال ؛ یعنی گرفت حاجت و نیاز خود را. (شرح قاموس ). اخذت زبنی من الطعام ؛ یع...
-
زبانیه
لغتنامه دهخدا
زبانیه . [ زَ ی َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زبنیة و زبنی ، کسانی که مردم را میرانند. (از لسان العرب ). ج ِ زبنیة. (ناظم الاطباء). ج ِ زبانیة و زبان و زابن و زبنی است . (فرهنگ نظام ). ج ِ زبنیة. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 54). || مردم سخت . (آنندراج ). مردان سخت...