کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زَ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن محمدبن زباله . اهل مدینه و منسوب است به جدش زبالة. وی احادیثی مفصل از ثقات راویان مدینه نقل کرده است ولی روایاتش مورد استناد نیست زیرا مبتنی بر تخیلات و تصورات او است . (از انساب سمعانی ).
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زَ ] (اِخ ) محمدبن حسن . محدث است . (منتهی الارب ). محمدبن حسن بن ابی الحسن بن زباله ٔ مخزومی مدنی . محدث ، از مالک و دراوردی نقل حدیث کند و اهل عراق از او روایت کنند. ابن معین و ابوداود درباره ٔاو سخن گفته اند و رشاطی گوید: ناچیز و غیر قاب...
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زَ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن عیاش و منسوب است به زباله که موضعی است و خطیب او را زبالی (بضم راء) و ابومسعود بجلی زبالی (بفتح زاء) ضبط کرده و برخی او را منسوب به زَبالَه یکی از اجدادش دانسته اند. (تاج العروس ). سمعانی آرد: گمان میکنم یکی از اجد...
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زَ ] (ص نسبی ) نسبت است به مردی موسوم به زباله و یا موضعی بدین نام . (از انساب سمعانی ).
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (اِخ ) جعفربن محمد. محدث است . (منتهی الارب ). جعفربن محمد محدث . از ابوعاصم نبیل نقل حدیث کرده است . (تاج العروس ).
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (اِخ ) حسان . محدث است و از زیدبن حباب روایت دارد. (تاج العروس ).
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (اِخ ) مالک بن حویرث بن اشیم لیثی صحابی است و وفادة دارد و در 47 هَ . ق . درگذشته است . بنابراین ، سخن صاغانی که «زبالی از اصحاب حدیث است » جای تأمل است . (تاج العروس ). سمعانی آرد: مالک مکنی به ابوسلیمان بن حویرث بن اشم بن زبالةبن حش...
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (اِخ ) محمد مکنی به ابواحمدبن عبداﷲبن زبیر است . یحیی بن معین گوید: «او را اهل بغداد زبیر نام دادند» بنابراین ممکن است او منسوب به منزل زباله باشد. (از انساب سمعانی ).
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن عیاش را زبالی بضم زاء نیز ضبط کرده اند. (تاج العروس ). رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان و زبالی شود.
-
زبالی
لغتنامه دهخدا
زبالی . [ زُ ] (ص نسبی ) نسبت است به یکی از منازل بادیه که زباله اش نامند. (انساب سمعانی ). و گاه نیز نسبت است به زبالةبن تمیم برادر عمربن تمیم . ابن اعرابی گوید: منسوبین به زبالة فراوان نیستند و ابوذویب در باره ٔ زبالیان گوید:لا تأمننن زبالیا بذمته...
-
جستوجو در متن
-
زبالة
لغتنامه دهخدا
زبالة. [ زَ ل َ ] (اِخ ) جد محمدبن حسن بن ابی الحسن . محدث است . (تاج العروس )(منتهی الارب ) (انساب سمعانی ). رجوع به زبالی شود.
-
زبالة
لغتنامه دهخدا
زبالة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) جد پدر مالک بن حویرث بن اشیم است . (منتهی الارب ). زبالةبن خشیش جد پدر مالک بن حویرث بن اشیم لیثی صحابی است . (تاج العروس ). سمعانی آرد: زبالةبن حشیش بن عبد یا لیل بن لیث از اجداد مالک بن حویرث صحابی است . (از انساب سمعانی )....