زبالی . [ زَ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن عیاش و منسوب است به زباله که موضعی است و خطیب او را زبالی (بضم راء) و ابومسعود بجلی زبالی (بفتح زاء) ضبط کرده و برخی او را منسوب به زَبالَه یکی از اجدادش دانسته اند. (تاج العروس ). سمعانی آرد: گمان میکنم یکی از اجداد او «محمدبن حسن بن عیاش » موسوم بزباله بوده و زبالی نسبت است بدو. ابومسعود احمدبن محمد بجلی آن را بفتح ضبط کرده واحمدبن ثابت گوید: زبالی از قاسم بن ضحاک بن فضل بن مختاربن فلفل بن زیاد مولی عمروبن حرث روایت دارد و ابوالعباس احمدبن محمدبن عقده ٔ حافظ گوید: از جمله احادیث او حدیث محمدبن حنفیه است از علی (ع ): لیس منا من لم یرحم صغیرنا. و خطیب در موثق گوید: محمدبن حسن بن عیاش زبالی است (بضم زاء). (انساب سمعانی ). یاقوت آرد: ابوبکر محمدبن حسن بن عیاش زبالی منسوب است بزباله (منزلی میان کوفه و مکه ) او از عیاض بن اشرس نقل حدیث کرده و ابوالعباس احمدبن محمدبن سعیدبن عقده از اوروایت دارد. (از معجم البلدان ). رجوع بزبالی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.