کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاهدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاهدة
لغتنامه دهخدا
زاهدة. [ هَِ دَ ] (اِخ ) امةالسلم مبارکة دختر ابراهیم بن علی بن ابی الحسین بن ابی الحریش ، راوی حدیث و واعظی مشهور بود. علی بن مبارک معروف به ابن بانویه ، شاعر و نحوی متوفی 594 هَ . ق . فرزند او است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 200).
-
زاهدة
لغتنامه دهخدا
زاهدة. [ هَِ دَ ] (اِخ ) دختر محمدبن عبداﷲ طاهری از روایت کنندگان حدیث است و مقاتلی مشیخه ٔ وی را ضبط کرده است . ابن جمیزی و شادی و ابن حبان وی را اجازت داده اند. (از الدررالکامنة).
-
زاهدة
لغتنامه دهخدا
زاهدة. [ هَِ دَ ] (اِخ ) عدویه ٔ دمشقیه دختر حسین بن عبداﷲبن حسن از شیخ شمس الدین بن ابی عمر قسمتی از کتاب مشیخه ٔ وی را شنید و روایت کرد و ابن رافع وی را یاد کرده است . عدویه ٔ دمشقیه در 758 هَ . ق . وفات یافت . (از الدررالکامنة).
-
زاهدة
لغتنامه دهخدا
زاهدة. [ هَِ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث زاهد.
-
زاهدة
لغتنامه دهخدا
زاهدة. [ هَِدَ ] (اِخ ) دختر ابراهیم بن محمودبن سلمان ملقب به ام البرکات است . وی کتاب صحیح را نزد ست الوزراء (از زنان دانشمند) استماع کرده است . (از الدرر الکامنة).
-
واژههای مشابه
-
زاهده
لغتنامه دهخدا
زاهده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام مطربه و خواننده ای است ، عوفی آرد: از امام ادیب رشیدالدین تاج الادبا عبدالمجید شنیدم که وقتی در هری زنی مطربه زاهده نام در مجلس انس او [امیر ناصرالدین سنجری ] حاضر بود. طوطی سخنی که چون شکر از پسته روان کردی تربیت قوت رو...
-
زاهده خاتون
لغتنامه دهخدا
زاهده خاتون . [ هَِ دَ ] (اِخ )زوجه ٔ اتابک بزامه است و پس از آنکه اتابک به امر سلطان مسعود کشته شد، وی جنازه ٔ شوهر خود را بدستور سلطان ، به شیراز برد و در مدرسه ای که ساخته بود دفن کردند. در سنه ٔ احدی و اربعین و خمسمائه . (از تاریخ گزیده چ لندن ص ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زاهدة، علی بن مبارک ، مشهور به ابن زاهدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بن مبارک شود.
-
صفیة
لغتنامه دهخدا
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است ، زنی زاهده ٔ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
صفیة
لغتنامه دهخدا
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) زاهده . زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست ،قونقرات خاتون همشیره ٔ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مبارک ، مشهور به ابن زاهدة و مکنّی به ابوالحسن . متوفی بسال 594 هَ . ق . او راست : خریدةالامثال . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 701 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 427).
-
ناصرالدین
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عثمان (امیر...)بن تاج الدین حرب سگزی ، پادشاه سیستان است . عوفی آرد: آثار او بسیار است یکی از آن جمله فتح ترشیز است که به یک نهضت صدهزار ملحد جاحد را به دوزخ فرستاد و چون به دارالملک سیستان آمد هرکس بر تهنیت این فتح...
-
حرب
لغتنامه دهخدا
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) سجزی ملک تاج الدین پدر میر ناصرالدین عثمان بن حرب السجزی . عوفی گوید: امیر ناصر پسر ملک تاج الدین حرب که از عدل شامل او باز با تیهو صلح کرده بودو آتش در جوار پنبه قرار گرفته ، ملکی حلیم کریم ، ملک دنیا را او وسیلت حصول ملک عقبی س...