ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عثمان (امیر...)بن تاج الدین حرب سگزی ، پادشاه سیستان است . عوفی آرد: آثار او بسیار است یکی از آن جمله فتح ترشیز است که به یک نهضت صدهزار ملحد جاحد را به دوزخ فرستاد و چون به دارالملک سیستان آمد هرکس بر تهنیت این فتح اشعار گفتند و در آن وقت که مؤلف این ترتیب [ محمد عوفی مؤلف لباب الالباب ] به سیستان بود امیر ناصرالدین به رحمت ایزدی پیوسته و ولی عهد او ملک عین الدین بهرام شاه بوده که این ساعت ممالک سیستان در ضبط اوست . (لباب الالباب ج 1 ص 49 و 50). امیر ناصرالدین شعر هم می سروده است و عوفی این رباعی او را که بر بدیهه در مجلس طرب خطاب به مطربه ای زاهده نام سروده است نقل کرده :
چشم و رخ تو به دلبری استادند
انگشتانت در طرب بگشادند
ای زاهده زاهدان ز چنگ خوش تو
چون نرگس تو مست و خراب افتادند.
رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 50 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.