کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریگ سیستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ریگ روان
دیکشنری فارسی به عربی
رمال متحرکة , کثيب
-
ریگ جو
لهجه و گویش تهرانی
پایدار
-
ریگ بیابون
لهجه و گویش تهرانی
بی ارزش
-
مث ریگ
لهجه و گویش تهرانی
زیاد
-
نیک ریگ
واژهنامه آزاد
زمینی که نسبت شن و ریگش به گل نرم مناسب باشد
-
pebbly sand
ماسۀ ریگدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی سختنشده حاوی حداقل 75 درصد ماسه و حداکثر 25 درصد ریگ
-
pebbly mudstone
گِلسنگ ریگدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گِلسنگ کنگلومرایی که در آن ریگهای پراکنده در میان صفحههای لایهبندی قرار گرفتهاند
-
علی آباد پشت ریگ
لغتنامه دهخدا
علی آباد پشت ریگ . [ ع َ دِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم واقع در 33 هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بم به خاش . ناحیه ایست جلگه و گرمسیر و مالاریائی . دارای 305 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول...
-
جستوجو در متن
-
کرکسکوه
لغتنامه دهخدا
کرکسکوه . [ ک َ ک َس ْ ] (اِخ ) در معجم البلدان گفته کوهی است در میانه ٔ ری و قم و کاشان دوره ٔ آن دو فرسخ . در آن کوه چشمه ٔ آب بهم می رسد. (انجمن آرای ناصری ). کوهکی است خرد در مغرب بیابان کرکسکوه و این بیابان را بدان کوه بازخوانند. (حدود العالم )....
-
کبد
لغتنامه دهخدا
کبد. [ ک َ ب َ ] (ع اِمص ) بزرگی شکم . (منتهی الارب ). || (اِ) سختی و دشواری . منه قوله تعالی : لقد خلقنا الانسان فی کبد. (منتهی الارب ). رنج و سختی معیشت . (ترجمان علامه جرجانی ص 81) : عاشق رنج است نادان تا ابدخیز و «لااقسم » بخوان تا «فی کبد» از کب...
-
بسیاری
لغتنامه دهخدا
بسیاری . [ ب ِ ] (حامص ) بسیار و بمعنی درازی مجاز است . (آنندراج ). کثرت و فراوانی و زیادتی . (ناظم الاطباء). وفور. فزونی . بیشی . برکت . انبوهی . فرط. عَمَم . (منتهی الارب ). کثرت . (دانشنامه ٔ علایی ص 95). مقابل کمی و قلت . اضعّاف : از بسیاری که بو...
-
بزرگوار
لغتنامه دهخدا
بزرگوار. [ ب ُ زُرْگ ْ ] (ص مرکب ) کبیر و عظیم . شریف . فاضل . باشکوه . توانا. نجیب . مشهور. علی . جبار. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مجمل اللغة). متکبر. عالی . متعالی . کبیر. (السامی ). ماجد. مجید. (ربنجنی ). کریم . (محمودبن عمر). نبیه . (زمخ...
-
دون
لغتنامه دهخدا
دون . (ع اِ) فرود. نقیض فوق و معناه تقصیر عن الغایة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرود. (زمخشری ). زیر. مقابل فوق . (غیاث ). || زبر. || چون ظرف باشد به معنی عند و نزد می آید. (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نزدیک به نزد. (آنندراج ). نزد...
-
شاهرخ خان
لغتنامه دهخدا
شاهرخ خان . [ رُ ] (اِخ ) پسر اسماعیل خان از نبیره های ولیخان افشار که در زمان سلطنت شاه عباس اول حکومت کرمان را داشت . چون در بلوک زرند و کونبان مزارع متعدد احداث کرده بود از آن زمان خلفاً عن خلف در آن بلوک متوطن بود. چون خبر قتل نادرشاه به کرمان رس...
-
برگرفتن
لغتنامه دهخدا
برگرفتن .[ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) برداشتن چیزی . (آنندراج )(ناظم الاطباء). برداشتن از جایی . (فرهنگ فارسی معین ). رفع : چون هامان خربزه به بازار آورد هرکس که می آمد یکی برمی گرفت . (قصص الانبیاء ص 57). پادشاه کتاب برگرفت و در وی نگریست . (سندباد...