کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رِشاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رشاء
لغتنامه دهخدا
رشاء. [ رِ ] (ع مص ) مصدر به معنی مراشاة. (از ناظم الاطباء). رشوه دادن . مقابل ارتشاء. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مراشاة شود.
-
جستوجو در متن
-
ریسمان دلو
واژهنامه آزاد
رشاء، رشا.
-
ارشیة
لغتنامه دهخدا
ارشیة. [ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ رِشاء.
-
رشا
لغتنامه دهخدا
رشا. [ رِ ] (از ع ، اِ) رشاء. بند دلو. رسن دلو. ج ، ارشیة. (یادداشت مؤلف ). رسن . (غیاث اللغات ). رجوع به رشاء شود.
-
briberies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه خواری، رشوه، ارتشاء، رشوه گیری، تطمیع، رشاء، پاره ستانی، خود فروشی
-
رشوة
دیکشنری عربی به فارسی
رشوه دادن , تطميع کردن , رشوه , بدکند , رشاء , ارتشاء , رشوه خواري , پاره ستاني
-
bribery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه خواری، رشوه، ارتشاء، رشوه گیری، تطمیع، رشاء، پاره ستانی، خود فروشی
-
ارشاء
لغتنامه دهخدا
ارشاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رَشَاء، به معنی آهوبره که قوی گردد و با مادر برفتار آید.
-
رشا
لغتنامه دهخدا
رشا. [ رِ ] (اِخ ) رشاء. منزل دوم قمر. (یادداشت مؤلف ). گروهی این منزل بیست وهشتم (بطن الحوت )را رشا نام کرده اند... و به رسن تشبیه کنند. (التفهیم ). منزل بیست وهشتم از منازل قمر و آن چند ستاره ٔ خرد است مسلسل مانند رسن . (غیاث اللغات ) : خاتون رشا ...
-
رش ء
لغتنامه دهخدا
رش ء. [ رَش ْءْ ] (ع مص ) جماع کردن با زن . || بچه آوردن ماده آهو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به رشاء شود.
-
ملص
لغتنامه دهخدا
ملص . [ م َ ل ِ ] (ع ص ) رشاء ملص ؛ رسن دلو که تابان و لغزان باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). طناب دول که تابان و لغزان باشد و در دست گیر نکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملیص . (از اقرب الموارد).
-
بطن الحوت
لغتنامه دهخدا
بطن الحوت . [ ب َ نُل ْ ] (اِخ ) منزلی است از منزلهای ماه . (مهذب الاسماء). رشاء که از منازل ماه است . (مؤید الفضلاء). منزلی از منازل قمر و آنرا رشاء نیز گویند. (یادداشت مؤلف ). منزل بیست و هشتم و آخر قمر است بعد از فرغ الدلوالمؤخر. (یادداشت مؤلف...
-
رشوة
لغتنامه دهخدا
رشوة. [ رِش ْ وَ ] (ع اِ) رُشْوة. رَشْوَة. (کشاف زمخشری ). پاره و رشوة ج ، رشی ً [ رُ شَن ]، رِشَی ً، رِشَوات ، رِشْوات . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آنچه برای باطل نمودن حق یا حق نمودن باطل داده شود. (ازتعریفات جرجانی ) (از المنجد) (از اقرب ال...
-
هبص
لغتنامه دهخدا
هبص . [ هََ ب َ ] (ع مص ) شادمانی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) : فَرَّ و اعطانی رشاء ملصاکذنب الذئب یعدی الهبصا. (از تاج العروس ).|| شتافتن . (منتهی الارب ). شتاب کردن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به شتاب ...
-
رشوت دادن
لغتنامه دهخدا
رشوت دادن . [ رِش ْ / رُش ْ وَ دَ ] (مص مرکب ) ادلاء. (ترجمان القرآن ). اسلال . (تاج المصادر بیهقی ). پاره دادن . رشوه دادن . دادن مال یا پولی برای انجام گرفتن تقاضای نامشروع . بَرْطَله . رشاء. (یادداشت مؤلف ). دهن کسی بستن . دهن کسی شیرین کردن . قف...