رشوة. [ رِش ْ وَ ] (ع اِ) رُشْوة. رَشْوَة. (کشاف زمخشری ). پاره و رشوة ج ، رشی ً [ رُ شَن ]، رِشَی ً، رِشَوات ، رِشْوات . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آنچه برای باطل نمودن حق یا حق نمودن باطل داده شود. (ازتعریفات جرجانی ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). و در حدیث است : لعن اﷲ الراشی و المرتشی و الرائش ؛ یعنی دهنده و گیرنده و سعی کننده را میان آنها. (منتهی الارب ). رشوه دادن . (دهار). || مزد. ج ، رِشی ̍، رُشی ̍، رِشَوات ، رِشْوات . (ناظم الاطباء). || آنچه برای تملق داده شود. ج ، رشی ً [ رِ شَن ْ ]، گویند: «الرشی رشاء النجاح ». (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.