کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رِجْسٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رِجْسٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پليدي(رجس و رجز چيزي است که اگر با چيزي ديگر برخورد بکند بايد از آن چيز صرفنظر نموده ، آن را دور انداخت .عذاب را نيز از اين جهت رجس و رجز خوانده اند ، چون طبعا انسان از عذاب تنفر داشته و شخص معذب خود را از اشخاص ايمن از عذاب دور ميسازد)
-
واژههای مشابه
-
رجس
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثم، گناه، معصیت ۲. کفر ۳. پلید، ناپاک، نجس ≠ پاک، طهر
-
رجس
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پلیدی . 2 - گناه .
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رَ ] (ع حامص ) سخت غریدن آسمان : رجست السماء رجساً. (ناظم الاطباء). سخت غریدن ابر و جنبیدن : رجست السماء. (از آنندراج ) (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانگ کردن ابر. (تاج المصادر بیهقی ). || آب را به مرجاس اندازه کردن : رجس ف...
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رَ ج َ ] (ع اِمص ) رِجْس . پلیدی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گندگی .(از اقرب الموارد). و رجوع به رِجْس و رَجِس شود.
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رَ ج َ ] (ع مص ) رجاسة. کار زشت کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پلید گردیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). پلید شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رَ ج ِ ] (ع اِمص ) رِجْس . پلیدی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گندگی . (از اقرب الموارد). رجوع به رِجْس و رَجَس شود.
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رِ ] (ع اِمص ) پلیدی . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گندگی . (دهار) (از اقرب الموارد). || (اِ) گناه . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموار...
-
رجس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rejs ۱. پلیدی.۲. (اسم) گناه.۳. (اسم) کار بد و زشت.۴. (اسم) وسوسۀ شیطان.
-
رجس و نجس
لغتنامه دهخدا
رجس و نجس . [ رِ س ُ ن َ ج ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پلید و ناپاک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
رجس
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثم، گناه، معصیت ۲. کفر ۳. پلید، ناپاک، نجس ≠ پاک، طهر
-
رجس
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پلیدی . 2 - گناه .
-
رجس
لغتنامه دهخدا
رجس . [ رَ ] (ع حامص ) سخت غریدن آسمان : رجست السماء رجساً. (ناظم الاطباء). سخت غریدن ابر و جنبیدن : رجست السماء. (از آنندراج ) (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانگ کردن ابر. (تاج المصادر بیهقی ). || آب را به مرجاس اندازه کردن : رجس ف...