کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روبیان
/rubiyān/
معنی
= میگو
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روبیان
لغتنامه دهخدا
روبیان . (ع اِ) بمعنی اربیان است که ملخ آبی باشد و به عربی جرادالبحر خوانند.چون آن را با نخود سیاه بکوبند و بر ناف ضماد کنند حب القرع را بیرون آورد. (برهان قاطع) (آنندراج ). جانور کوچک دریایی است که مثل ماهی خورده میشود و نامهای دیگرش میگ ، میگو و ار...
-
روبیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اربیان› (زیستشناسی) [قدیمی] rubiyān = میگو
-
روبیان
دیکشنری فارسی به عربی
روبيان
-
واژههای مشابه
-
روبيان
دیکشنری عربی به فارسی
ميگو , ماهي ميگو , روبيان
-
جستوجو در متن
-
میگو
دیکشنری فارسی به عربی
روبيان
-
ماهی میگو
دیکشنری فارسی به عربی
روبيان
-
فرندس
لغتنامه دهخدا
فرندس . [ ف ِ رُ دِ ] (اِ) روبیان . قمرون . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به روبیان و جرادالبحر شود.
-
shrimp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میگو، ماهی میگو، ملخ، روبیان
-
قمرون
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِ.) ملخ دریایی ، جرادالبحر، اربیان ، روبیان .
-
میگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹میگ، میگک› (زیستشناسی) meygu جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد؛ ملخ دریایی؛ اربیان؛ روبیان.
-
قمرون
لغتنامه دهخدا
قمرون . [ ق َ ] (ع اِ) به لغت اندلس ملخ دریائی باشد و آن را به عربی جراد البحر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). روبیان است که اربیان نیز نامند. (فهرست مخزن الادویة).
-
اربیان
لغتنامه دهخدا
اربیان . [ اِ ] (ع اِ) حیوانیست بحری . (مفاتیح ). نوعی ماهی است که بهندی جهینکا خوانند. ملخ دریائی . (بحر الجواهر). ملخ آبی و آنرا بهندی جهینکه خوانند. (منتهی الارب ). آنرا میک نیز خوانند و به تازی جرادالبحر وبهندی جهنکه گویند. (جهانگیری ). عرب جرادا...
-
جرادالبحر
لغتنامه دهخدا
جرادالبحر.[ ج َ دُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ملخ دریایی . (منتهی الارب ). میگو. روبیان . اربیان . (یادداشت مؤلف ). ملخ آبی . مؤلف مخزن الادویه آرد: آن را ملخ دریایی نامند.ماهیت آن : گفته اند حیوانی است سر آن مربع و از حوالی سر تا نصف تن صدفی و از هر طر...