جرادالبحر.[ ج َ دُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ملخ دریایی . (منتهی الارب ). میگو. روبیان . اربیان . (یادداشت مؤلف ). ملخ آبی . مؤلف مخزن الادویه آرد: آن را ملخ دریایی نامند.
ماهیت آن : گفته اند حیوانی است سر آن مربع و از حوالی سر تا نصف تن صدفی و از هر طرف ده دست و پا شبیه به پاهای عنکبوت وبر سر آن دو شاخ دیگر (کذا) در زیر چشم آن رسته باریکتر از آن و چشمهای آن برآمده . مؤلف گوید، شاید آنچه بیان نموده اند از ماهیت آن ، ماهیت روبیان باشد زیرا که روبیان در اکثر بلاد بنگاله و سواحل دریای فارس و بحرین و غیرها بدین هیئات میباشد. و جرادالبحر شنیده شده فی الجمله شبیه به گنجشک بزرگ است و پردار و اندک پرواز کرده از آب برمیخیزد و باز در آب فرومیرود. طبیعت آن گرم و خشک تر از بری آن است . خوردن آن هرروز سه عدد مشوی یا مطبوخ آن جهت منع زیادتی جذام مفید و آشامیدن دو مثقال از سوخته ٔ تمام آن با آب نخود سیاه تا هفت روز متوالی جهت تفتیت و اخراج سنگ گرده و مثانه مجرب است . (از مخزن الادویه ). جرادالماء. ورجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.