کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبهک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روبهک
/rubahak/
معنی
روباه کوچک؛ بچۀ روباه: ◻︎ ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش / با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش (سعدی۲: ۴۷۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روبهک
لغتنامه دهخدا
روبهک . [ ب َ هََ ] (اِ مصغر) (از: روبه + -َک ، پسوند تصغیر) بچه ٔ روباه . (آنندراج ). مصغر روبه . روبه کوچک . روباه کوچک : گر می نوشد گدا به میری برسدور روبهکی خورد به شیری برسد. خیام .ای روبهک چرا ننشینی بجای خویش با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش ...
-
روبهک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ روبَه] [قدیمی] rubahak روباه کوچک؛ بچۀ روباه: ◻︎ ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش / با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش (سعدی۲: ۴۷۶).
-
جستوجو در متن
-
ک
لغتنامه دهخدا
ک . (حرف ) حرف بیست و پنجم از الفبای فارسی و بیست و دوم از حروف هجای عرب و یازدهم از حروف ابجد و نام آن کاف است . و در حساب جُمَّل آن را بیست گیرند و برای تشخیص از کاف پارسی یا «گ » آن را کاف تازی و کاف عربی گویند، و آن از حروف مصمته و مائیه و هم از ...