کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رواش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رواش
لغتنامه دهخدا
رواش . [ رَ ] (اِ) رواج . (فرهنگ شعوری ) (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) : چو ارباب صنعت که ماهر شوندهمی بایدش کار خود را رواش .؟ (از شعوری ).
-
جستوجو در متن
-
رواء
لغتنامه دهخدا
رواء. [ رُ ] (ع اِ) منظر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دیدار. (منتهی الارب ). چهره . روی . سیما. (ناظم الاطباء) : گر روا گشت بر اوباش جهان زرق جهان تو چو اوباش مرو بر اثر زرق و رواش . ناصرخسرو.فرخج کوری بدطلعتی چنانکه به است کلنج کیر خر مغ از او به روی...
-
روا گشتن
لغتنامه دهخدا
روا گشتن . [ رَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) برآمدن . مقضی شدن . نُجْح . نَجاح . روا شدن . رجوع به روا شدن شود.- روا گشتن تمنا و حاجت ؛ کنایه ازبرآمدن تمنا و حاجت . (از آنندراج ) : زآن روضه کسی جدانگشتی تا حاجت او روا نگشتی . نظامی .چون تمنای تو واله زآن نم...
-
کند شدن
لغتنامه دهخدا
کند شدن . [ ک ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کند گردیدن . برنده نبودن . به مجاز، از کار افتادن : یکی مرد بد تیز و دانا و تندشده با زبانش دم تیغ کند. فردوسی .گر چه بسیار بماند به نیام اندر تیغنشود کند و نگردد هنر تیغ نهان . فرخی .تیغ نظامی که سرانداز شدکند نشد...
-
منثور
لغتنامه دهخدا
منثور. [ م َ ] (ع ص ) متفرق و پراکنده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پراکنده و پاشیده شده . افشانده شده و متفرق . (از ناظم الاطباء). برافشانده . برفشانده . نثارکرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و قدمنا الی ماعملوا من عمل فجعلناه هباء منثو...
-
تیره شدن
لغتنامه دهخدا
تیره شدن . [ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاریک شدن . (ناظم الاطباء). سیاه و ظلمانی شدن . فرارسیدن شب : بباید که تا سوی ایران شویم بنزدیک شاه دلیران شویم همی رفت باید چو تیره شودسر دشمن از خواب خیره شود. فردوسی .- تیره شدن بخت ؛ سیاه بخت شدن . بدبخت ...