کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقشاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقشاء
لغتنامه دهخدا
رقشاء. [ رَ ] (ع اِ) دبه ٔ شتر که از گلو برآرد. (منتهی الارب ). دبه ٔ شتر که از گلو بر آرد و آن را شقشقة هم گویند. (آنندراج ). آنچه اشتر مست از گلو برآرد. (از مهذب الاسماء). || جانورکی است که در گیاه باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). جانور کوچکی اس...
-
جستوجو در متن
-
رقش
لغتنامه دهخدا
رقش . [ رُ ] (ع ص ) ج ِ ارقش و رقشاء. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ارقش و رقشاء شود.
-
عرماء
لغتنامه دهخدا
عرماء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعرم . (منتهی الارب (از اقرب الموارد). یعنی سیاه و سپید آمیخته . (ناظم الاطباء). ج ، عُرم . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مار که خجکهای سیاه و سپید داشته باشد. (منتهی الارب ). مار رقشاء. (از اقرب الموارد).
-
مارپیسه
لغتنامه دهخدا
مارپیسه . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) اَرقَم . حیه ٔ برصاء. حیه ٔ رقشاء. نوعی از مار سیاه و سپید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از مار سیاه و سپید که گویند سخت خطرناک است . (گنجینه ٔ گنجوی چ وحید ص 341) : باد سحری چو بردمم ز دهن مارپیسه کنم ز پیسه ر...
-
ارقم
لغتنامه دهخدا
ارقم . [ اَ ق َ ] (ع ص ، اِ) ارقش . مارپیسه . (منتهی الأرب ). مار سیاه و سپید. (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء). مار ابلق سپید و سیاه . ماری که در پوست آن نقش سیاه و سپید باشد، چنانکه گوئی نوشته اند. مار سیاه که نقطه های سفید بر پشت دارد. (غیاث ). نوع...