رقشاء. [ رَ ] (ع اِ) دبه ٔ شتر که از گلو برآرد. (منتهی الارب ). دبه ٔ شتر که از گلو بر آرد و آن را شقشقة هم گویند. (آنندراج ). آنچه اشتر مست از گلو برآرد. (از مهذب الاسماء). || جانورکی است که در گیاه باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). جانور کوچکی است مانند حمطوط (کرم گیاه ). (از اقرب الموارد). || (ص ) حیة رقشاء؛ مار پیسه . (منتهی الارب ). مار پیسه .(آنندراج ) (از اقرب الموارد). تأنیث ارقش ، ماری ماده که خطهای سرخ و سیاه خاکی دارد. افعی . (یادداشت مؤلف ). مار و گوسفند به نقطه های سفید. (مهذب الاسماء): رقشاء یا حیةالرقشاء ماری است رنگین به رنگهای مختلف و ماری بد است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.