کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رغث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رغث
لغتنامه دهخدا
رغث . [ رَ ] (ع مص ) مکیدن بچه شیر مادر را.(ناظم الاطباء). شیر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). بر مکیدن بزغاله شیر مادر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شیر دادن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || رُغِث َ رغثاً؛ دردناک رگ پستان گردید....
-
رغث
لغتنامه دهخدا
رغث .[ رَ ] (اِ) گلنار و گل درخت انارتر. (از ناظم الاطباء). جلنار است . (اختیارات بدیعی ). گلنار است و آن گل درخت اناری است که بغیر از گل ثمری دیگر ندارد و بهترین آن گلنار فارسی باشد. (برهان ) (از آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
رقص
واژگان مترادف و متضاد
۱. سماع ۲. پایکوبی، دستافشانی، وشت ۳. بالت، والس
-
رقص
فرهنگ واژههای سره
پایکوبی، فرخه
-
رقص
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)جنبیدن . 2 - حرکاتی موزون همراه آهنگ موسیقی اجرا کردن ؛ پای کوفتن . 3 - (اِمص .) پایکوبی . ؛ خوش ~ی خوش خدمتی تا حد شتابزدگی چاپلوسانه .
-
رقص
لغتنامه دهخدا
رقص . [ رَ ] (ع مص ) یا رَقَص .پویه دویدن : و لا یکون الرقص الا للاعب ابل و لما سواه القفز و النقر. (منتهی الارب ). جنبیدن و برجستن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پویه دویدن . (آنندراج ).- رقص درختان ؛ کنایه از جنبیدن شاخ و برگ درختان به روز باد لی...
-
رقص
لغتنامه دهخدا
رقص . [ رَ ق َ ] (ع مص ) رَقص . (منتهی الارب ). رجوع به رَقص شود.
-
رغس
لغتنامه دهخدا
رغس . [ رَ ] (ع اِمص ) دست و دسترس . ج ، ارغاس . || نیکویی . || برکت . || گوالیدگی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رغس
لغتنامه دهخدا
رغس . [ رَ] (ع مص ) بسیار گردانیدن و ببرکت گردانیدن مال . (ازمصادر اللغه ٔ زوزنی ). زیاد گردانیدن خدای مال کسی را و برکت دادن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] raqs ۱. جنبیدن؛ پا کوفتن؛ حرکات موزون با آهنگ موسیقی.۲. پایکوبی.۳. (بن مضارعِ رقصیدن) = رقصیدن〈 رقص شتری: رقصی که از روی رسم و قاعده نباشد؛ حرکات ناموزن.
-
رقص
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: raqs طاری: raqs طامه ای: raqs طرقی: raqs کشه ای: raqs نطنزی: raqs
-
رقس
لهجه و گویش بختیاری
raqs رقص (انواع رقصهاى محلى عبارتانداز چوپى، لیلانه، سهپا، دوپا، و دودستماله).
-
جستوجو در متن
-
مرغوث
لغتنامه دهخدا
مرغوث . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رغث . رجوع به رغث شود. || شخصی که بر او چندان سؤال و درخواست شود که آنچه پیش او بود سپری شود و به اتمام رسد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که رگهای پستان وی دردناک شده باشد. (ناظم الاطباء).