رغث . [ رَ ] (ع مص ) مکیدن بچه شیر مادر را.(ناظم الاطباء). شیر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). بر مکیدن بزغاله شیر مادر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شیر دادن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || رُغِث َ رغثاً؛ دردناک رگ پستان گردید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مجهولاً) بسیار شدن سؤال بر مرد به اندازه ای که هر چه پیش او باشد سپری شود. || نیزه بر نیزه زدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.