کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجام
لغتنامه دهخدا
رجام . [ رِ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوهی دراز و سرخ است و سپاه ابوبکر در ایام رده به قصدرفتن به عمان بدانجا فرودآمد. (از معجم البلدان ).
-
رجام
لغتنامه دهخدا
رجام . [ رِ ] (ع اِ) سنگی که به ریسمان بندند و در چاه آب اندازند تا آب را معلوم نمایند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). مرجاس یا سنگی که به ریسمان بندند و در چاه آب اندازند یا سنگی که در چاه اندازند تا از صدای آواز میزان آب را معلوم سازند و یا بدانند که آ...
-
جستوجو در متن
-
فرج
لغتنامه دهخدا
فرج . [ ف َ ] (اِخ ) نصر گوید راهی است بین اُضاخ و ضریه و دو کوه طخفه و رجام در دو طرف آن است . (از معجم البلدان ).
-
غول الرجام
لغتنامه دهخدا
غول الرجام . [ غ َ لُرْ رُ ] (اِخ ) نام جایی است . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). یاقوت در معجم البلدان این شعر لبید را آورده : عفت الدیار محلها فمقامهابمنی تأبد غولهافرجامها.سپس گوید: غول و رجام دو کوه اند. رجوع به معجم البلدان ذیل غول و هم ماده ٔ غ...
-
رجمة
لغتنامه دهخدا
رجمة. [ رُ م َ ] (ع اِ) رَجْمة. گور و قبر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گور. (آنندراج ) (منتهی الارب ). و رجوع به رَجْمَة شود. || سنگها که بر گور نهند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سنگها که بر گور نصب کنند. ج ، رُجَم ، رِجام .(ا...
-
غول
لغتنامه دهخدا
غول . [ غ َ ] (اِخ ) نام کوهی . (منتهی الارب ). در شعر لبید که گوید : عفت الدیار محلها فمقامهابمنی تأبد غولها فرجامها.غول و رجام را دو کوه دانسته اند. (از معجم البلدان ). || و بعضی گویند: غول آبی معروف متعلق به ضباب در درون طنحفه است که نخل دارد. اص...
-
رجم
لغتنامه دهخدا
رجم . [ رَ ج َ ] (ع اِ) رَجْم . برادر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَجْم شود. || چاه . || تنور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جای فراخ گرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
رجم
لغتنامه دهخدا
رجم . [ رُ ج ُ ] (ع اِ) شعله هایی که بدان دیورا رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سنگهای کلان که بر گور نهند تا مانند خرپشته شود. (ناظم الاطباء). سنگهایی که بر گور نهند و گویند نشانه ای است که بر قبر نصب شود، مفرد، رَجْم . (از اقرب ...