رجم . [ رَ ج َ ] (ع اِ) رَجْم . برادر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَجْم شود. || چاه . || تنور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جای فراخ گرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). گور. یقال : «غُیِّب َ المیت فی الرجم ». ج ، رِجام . (از اقرب الموارد). || برادران . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برادران . واحد آن رَجْم یا رَجَم است . قاله کراع البغوی و فی القاموس و لاادری کیف هو قلت هوجمعٌ علی صورة المفرد کالخشب قاله ابوحیان . (منتهی الارب ). برادران . واحد آن رَجْم یا رَجَم است . (آنندراج ). || (اِخ ) نام کوهی . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.