کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربیعبن بشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربیعبن بشر
لغتنامه دهخدا
ربیعبن بشر. [ رَ ع ِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید: عمر و جابر و انس را دریافت و در عهد ابودوانق نماند. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 247 شود.
-
واژههای مشابه
-
ربیعبن احمد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن احمد. [ رَ ع ِ ن ِ اَ م َ ] (اِخ ) اخوینی بخاری ، مکنی به ابوبکر. او شاگرد ابوالقاسم مقانعی و ابوالقاسم شاگرد امام محمدبن زکریای رازی بود. وی را تألیفی است در طب بزبان فارسی بنام «هدایةالمتعلمین » که نسخه ٔ نفیس کهن آن در کتابخانه ٔ بادلیان و...
-
ربیعبن اوس
لغتنامه دهخدا
ربیعبن اوس . [رَ ع ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) اعوربن شیبان بن عمروبن جابربن عقیل بن مالک بن سمح بن فزارة فزاری ... مرزبانی او را شاعر مخضرم خوانده و بیت زیر را از او نقل کرده است :ابوکم من فرینة غیر شک و هل تخفی علامات النهار؟(از الاصابة ج 1 قسم 3).
-
ربیعبن ایاس
لغتنامه دهخدا
ربیعبن ایاس . [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن عثمان بن امةبن زید انصاری . موسی بن عقبة و ابوالاسود او را در شمار شهیدان بَدْر آورده اند. (از الاصابة ج 1 قسم 1). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
-
ربیعبن حبیب
لغتنامه دهخدا
ربیعبن حبیب . [ رَ ع ِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) ابن عمر فراهیدی . از علمای حدیث قرن دوم هجری و از مردم بصره بود. در حدیث کتابی دارد که «جامعالصحیح » نامیده میشود و عبداﷲبن حمید سالمی حاشیه ای بر آن نوشته است . (از اعلام زرکلی ).
-
ربیعبن خیثم
لغتنامه دهخدا
ربیعبن خیثم . [ رَع ِ ن ِ خ َ ث َ ] (اِخ ) ثوری کوفی . از راویان بشمار است و روایت زیر را نقل کرده است : لایتعلق احدکم استغفر اﷲ و اتوب الیه فیکون ذلک ذنباً جدیداً اذا لم یفعل ولکن لیقل اللّ̍هم اغفر لی ذنب علی . (از تاریخ گزیده چ لندن ص 247). و رجوع ...
-
ربیعبن ربیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعبن ربیعة. [ رَ ع ِ ن ِ رَ ع َ ] (اِخ ) ابن رفیع سامی . رجوع به ربیعةبن رفیع شود.
-
ربیعبن ربیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعبن ربیعة. [ رَ ع ِ ن ِ رَ ع َ ] (اِخ ) ابن عوف بن قنان بن انف الناقة تمیمی ، مکنی به ابویزید و معروف به مخبل سعدی . شاعر نامی است . ابن درید نام وی را ربیعةبن کعب آورده و ربیعةبن مالک و ربیعةبن عوف هم نامیده شده است . ابوالفرج اصفهانی او را در شم...
-
ربیعبن ربیعة
لغتنامه دهخدا
ربیعبن ربیعة. [ رَ ع ِ ن ِ رَ ع َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن عدی بن ذئب ، معروف به سطیح الکاهن . از بنی مازن و از طایفه ٔ اَزْد بود. از کاهنان غسانی دوران جاهلیت بشمار میرود و عرب او را به حکمیت می پذیرفتندچنانکه عبدالمطلب بن هاشم با همه ٔ بزرگی مقامش در ا...
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن انس بن دیان بن قطن بن زیادبن حارث بن مالک بن ربیعةبن کعب بن حارث حارثی ... رجوع به ربیع حارثی و حبیب السیر چ خیام ص 503 و تاریخ بیهقی ص 26 و عیون الاخبار فهرست ج 1 و 2 و عقدالفرید فهرست ج 1 و 2 و3 و 4 و 6 و 7 و ...
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن سلامةبن قیس قضاعی سپس تُوَیلی . چابکسوار نامدار معروف به اعرج . او را اشعاری نغز از دوره ٔ جاهلیت بود و برحسب نوشته ٔ ابن کلبی تا عهد عثمان زنده بوده است . (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
ربیعبن زیاد
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بن سفیان بن ناشب عبسی . یکی از بزرگان و نوابغو شجاعان دوران جاهلیت عرب بود. او را کامل نیز می گفتند. او شاعر بود و پیش نعمان بن منذر رفت . در حدود سال 30 پیش از هجرت درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به ع...
-
ربیعبن زید
لغتنامه دهخدا
ربیعبن زید. [ رَ ع ِ ن ِ زَ ] (اِخ ) ابن زیاد، و ربیعة نیز گفته شده است . گویند صحابی است و نیز گفته اند از تابعین است . بغوی گفته است که نمی دانم آیا درک صحبت حضرت رسول (ص ) را کرده است یا نه . و رجوع به الاصابة ج 1 قسم 1 شود.
-
ربیعبن سلیمان
لغتنامه دهخدا
ربیعبن سلیمان . [ رَ ع ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) از اصحاب امام شافعی است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). ابن عبدالجباربن کامل مرادی مصری ، مکنی به ابومحمد . دوست امام شافعی و راوی کتابهای وی بشمار می رفت . ربیع مؤذن و ساده لوح بود. در سال 174هَ . ق ...