کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربعات
لغتنامه دهخدا
ربعات . [ رَ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رَبْعة، و آن شاذ است . (منتهی الارب ). ج ِ رَبعة. خانه ها و توقف گاهها و منزلگاهها. (ناظم الاطباء). ربعات و رَبِعات قوم ؛ منازل ایشان . (از اقرب الموارد). || حالتهای نیکو: هم علی ربعاتهم ؛ ایشان بر حالت نیکویند یا بر امر...
-
ربعات
لغتنامه دهخدا
ربعات . [ رُ ب َ ] (ع اِ) رَبَعات . حالتهای نیکو. (از منتهی الارب ). طریقه . شأن . حالت . وضع خوش . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَبَعات شود.
-
واژههای همآوا
-
رباءة
لغتنامه دهخدا
رباءة. [ رَ ءَ ] (ع اِ) آب دستان سه پهلو که از چهار پارچه چرم سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
رباءة
لغتنامه دهخدا
رباءة. [ رَ ءَ ] (ع اِ) پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رباعة
لغتنامه دهخدا
رباعة. [ رَ ع َ ] (ع اِ) رباع . شأن و حالی که شخصی بر آن باشد. و لاتکون فی غیر حسن الحال . یقول : ما لی من یضبط رباعتی غیر فلان ؛ ای امری و شأنی الذی انا علیه ، و کذلک رَباعَتی و هم علی رباعتهم ؛ یعنی ایشان بر حالتی نیکوباشند و بر امری هستند که بود...
-
رباعة
لغتنامه دهخدا
رباعة. [ رِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ رَباعة، به معنی شأن و حال که شخص بر آن باشد و لاتکون فی غیر حسن الحال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شأن و حالی که توبر آن هستی و مراد از آن کار اول توست . (از اقرب الموارد). حالت نیکو از استقامت کار نخستین...
-
جستوجو در متن
-
ربعة
لغتنامه دهخدا
ربعة. [ رُ ب َ ع َ ] (ع اِ) مؤنث رُبَع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، رُبَعات ، رِباع . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به رُبَع شود.
-
ربعة
لغتنامه دهخدا
ربعة. [ رَ ع َ ] (ع اِ) مرد میانه و زن میانه . (آنندراج ). مرد یا زن میانه قامت . (منتهی الارب ). ج ،رَبَعات . (از اقرب الموارد). مرد یا زن میانه قد و چهارشانه . (ناظم الاطباء). مرد نه دراز و نه کوتاه ، ای دوبهر، و کذلک امراءة. (مهذب الاسماء). میانه ...