رباعة. [ رِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ رَباعة، به معنی شأن و حال که شخص بر آن باشد و لاتکون فی غیر حسن الحال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شأن و حالی که توبر آن هستی و مراد از آن کار اول توست . (از اقرب الموارد). حالت نیکو از استقامت کار نخستین ، و این بجزدر خوبی حال نمیشود. شأن . حالت نیکویی که مرد بر آن باشد. || نوعی از حمالة. (از متن اللغة). نوعی از حمالة یعنی دیه و غرامت ، و آن بذل همه ٔ دارایی است حتی منزل ، گویند: «حمل فلان حمالة کسر فیها رباعته ». (از اقرب الموارد). || قسمتی از دوال شمشیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || کیش و مسلک . (ناظم الاطباء). || طریقه و راه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (اِمص ) باربرداری و حمالی . (ناظم الاطباء). || استقامت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || ریاست : هو علی رباعة قومهم ؛ ای سیدهم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || (اِ) مسکن و مأوی . || قبیله و طایفه . (ناظم الاطباء). قبیله . (از متن اللغة) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.