کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربذة
لغتنامه دهخدا
ربذة. [ رَ ب َ ذَ ] (اِخ ) نام جایی بر چهار منزل از مدینه که خاک ابوذر غفاری آنجاست ، و از آن موضع است موسی ربذی ابن عبیده و هر دو برادرش عبداﷲ ربذی و محمد ربذی . (منتهی الارب ). در معجم البلدان آمده : در اوایل قرن چهارم هجری در جنگهای قرمطیان ویران ...
-
ربذة
لغتنامه دهخدا
ربذة. [ رَ ب ِ ذَ ] (ع ص ) لثة ربذة؛ بن دندان کم گوشت . ج ، رَبِذات . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
ربذة
لغتنامه دهخدا
ربذة. [ رِ ذَ ] (ع اِ) مرد بی خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سربند شیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پشم پاره ٔ رنگین که بگوش و گردن شترو غیر آن آویزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
ربذة
لغتنامه دهخدا
ربذة. [رَ ب َ ذَ ] (ع اِ) پشم پاره ای که قطران به وی مالند بر شتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود. || چابُق تازیانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || شدت . ...
-
واژههای همآوا
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رَ ب َ ض َ ] (ع اِ) رِبْضة. مقتل قوم یعنی کشتنگاه آنها در یک جای . || تن و جثه . (ناظم الاطباء).
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رَ ض َ ] (ع مص ) ربض . رُبوض . (ناظم الاطباء). رجوع به رُبوض شود.
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رِ ض َ ] (ع اِ) کشتنگاه هر قوم که کشته شده باشند در یک جا. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || تن و شخص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تن و جثه . (ناظم الاطباء). || جماعت مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطب...
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رِ ض َ ] (ع مص ) مصدر است به معانی ربض و رُبوض . (از المنجد).
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رُ ب َ ض َ ] (ع ص ) مرد اشکنه ساز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مجروح و مقتول . || به روی خوابیده . (ناظم الاطباء).
-
ربضة
لغتنامه دهخدا
ربضة. [ رُ ض َ ] (ع اِ) پاره ای از اشکنه . || (ص ) مرد اشکنه ساز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ربذ
لغتنامه دهخدا
ربذ. [ رِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رِبْذة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به رِبْذة شود.
-
رباذ
لغتنامه دهخدا
رباذ. [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رِبْذة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ج ِ رَبَذة. (اقرب الموارد). رجوع به زبدة شود.
-
ذونفر
لغتنامه دهخدا
ذونفر. [ ن َ ف َ / ن َ ] (اِخ ) موضعی است بر سه میل از سلیلة میان آن و میان ربذة وبعضی گفته اند بر یک منزل در راه مکة در پشت ربذة است . و بسکون فاء هم روایت شده است . (معجم البلدان ).