کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راه رفتن
دیکشنری
ambulate, hoof, peregrinate, step, tramp, tread, walk, walking
-
جستوجوی دقیق
-
راه رفتن
لغتنامه دهخدا
راه رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) قدم زدن . قدم گشادن . قدم سنجیدن . قدم سودن . قدم کشیدن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 174). روی پا حرکت کردن ، خلاف نشستن . گام بگام روی زمین پیمودن : دستم بگرفت و پابپا بردتا شیوه راه رفتن آموخت . ایرج .اعزام ؛ راه رفتن بر ...
-
راه رفتن
لغتنامه دهخدا
راه رفتن . [ رُ ت َ ] (مص مرکب ) راه روفتن . رفتن راه . پاک کردن راه . تمیز کردن راه : و از پیشتر نامه رفته بود به بوعلی کوتوال تا حشر بیرون کنند و راه بروبند و کرده بودند که اگر بنروفته بودندی ممکن نبودی که کسی بتوانستی رفت . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 5...
-
راه رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اذهب , خطوة , مشي , مشية
-
واژههای مشابه
-
راه راه
فرهنگ فارسی معین
(ص .) دارای خطوط موازی .
-
راه راه
لغتنامه دهخدا
راه راه . (ص مرکب ) مخطط. (ناظم الاطباء). چیز مخطط معروف به راهدار: جامه و قبای راه راه ؛ آنکه خطوط رنگین داشته باشد. (از بهار عجم ). الیجه . (یادداشت مؤلف ). الجه ؛ مخفف الاجه ٔ ترکی ، جامه راه راه رنگارنگ . (فرهنگ لغات دیوان البسه ٔ نظام قاری ). ر...
-
راه راه
دیکشنری فارسی به عربی
بقعة
-
راه راه
لهجه و گویش تهرانی
نقش موازی،محرمات
-
zebra layering
لایهبندی راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهبندی موزونی که در آن لایههای متناوب تیره و روشن تراکم متفاوت پیروکسن و پلاژیوکلاز را نشان میدهند
-
Aenigmato limnas marginalis
یلوۀ راهراه افریقایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ یلوهایان و راستۀ درناسانان که جنس نر آن نوارهای قهوهای تیره و سفید بر روی بدن دارد و قسمت جلوی روی بدن دارچینی روشن، ناحیۀ عقبی زیر بدن نارنجی تا قهوهای مایل به قرمز است
-
striped arch
چَفتۀ راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که با نوارهایی به رنگهای متضاد ساخته یا تزیین شده باشد
-
zebra dolomite
دولومیت راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی دولومیتی، با نوارهای مشخص متشکل از لایههای خاکستری روشن درشتبافت و لایههای تیرهتر ریزبافت
-
خط راه راه
دیکشنری فارسی به عربی
سرية
-
پارچه راه راه
دیکشنری فارسی به عربی
سرية
-
راه راه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سرية