کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راز داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
راز و نیاز
فرهنگ گنجواژه
نیایش.
-
رمز و راز
فرهنگ گنجواژه
اسرار. پر رمز و راز= پر اسرار.
-
verifiable secret sharing scheme
طرح تسهیم راز وارسیپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی طرح تسهیم راز که در آن شرکتکنندگان پیش از بازیابی راز قادر به بررسی اعتبار سهم خود از راز هستند
-
محرم راز و سنگ صبور
فرهنگ گنجواژه
سِر نگهدار.
-
جستوجو در متن
-
رازش
واژهنامه آزاد
به معنی راز نگه داشتن - برگرفته از اسم های هندی
-
مکاتمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مکاتَمة] [قدیمی] mokāteme ۱. راز را از کسی پنهان داشتن.۲. دشمنی را مکتوم ساختن.
-
خزن
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - اندوختن مال . 2 - پوشیده داشتن راز. 3 - نگهداری زبان از سخن گفتن .
-
نمس
لغتنامه دهخدا
نمس . [ ن َ ] (ع مص ) راز گفتن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). راز گفتن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ). || پنهان داشتن راز. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از زوزنی ). پوشیدن راز. (تاج المصادر بیهقی ).
-
دهان لغ
لغتنامه دهخدا
دهان لغ. [ دَ ل َ ] (ص مرکب ) دهان لق . مذیاع . آنکه راز نگاه داشتن نتواند. دهن دریده . (یادداشت مؤلف ).
-
استبطان
لغتنامه دهخدا
استبطان . [اِ ت ِ ] (ع مص ) استبطان امر کسی ؛ محرم راز او شدن : استبطن امره . (از منتهی الارب ). || در نهان داشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). در پنهان داشتن . (زوزنی ). پوشیده داشتن . چیزی بزیر خود برگرفتن : هو [ ای جفت البلوط ] الغشاء الم...
-
دراز داشتن
لغتنامه دهخدا
دراز داشتن . [ دِ ت َ ] (مص مرکب ) دراز گردانیدن . طولانی کردن . مشروح و مفصل یاد کردن . تفصیل دادن : این دراز از آن دارم که تا مقرر گردد که من در این تاریخ چون احتیاط می کنم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 681).- دراز داشتن سخن ؛ طولانی کردن آن : بدو گفت ش...
-
کیفسام
لغتنامه دهخدا
کیفسام . [ ک َ / ک ِ ف َ ] (اِ) به معنی کتمان است و آن سر نگاه داشتن رازها باشد یعنی افشای راز نکردن . (برهان ) (از آنندراج ). کتمان سر و نگاهداری راز و افشا نکردن آن . (ناظم الاطباء). ظاهراً برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین )...
-
نهان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [پهلوی: nihān] na(e)hān ۱. پوشیده؛ پنهان؛ نهفته.۲. (اسم) باطن؛ ضمیر.۳. منزوی.۴. غایب.۵. اندوخته.۶. ذخیره.۷. ناشناس.۸. (قید) نهانی.۹. جدا؛ دور.۱۰. (اسم) دل؛ قلب؛ اندرون.۱۱. (اسم) معنی؛ راز؛ سر.۱۲. (قید) محرمانه؛ در خفا.〈 نهان داشتن: ...
-
مکاتمت
لغتنامه دهخدا
مکاتمت . [ م ُ ت َ / ت ِ م َ ] (از ع ، مص ) مکاتمة. کتمان . اکتتام . پنهان داشتن . نهان داشتن . چیزی را از کسی پوشانیدن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) : بی تحاشی و مکاتمت هر آنچه التماس بود... عرض داد. (مرزبان نامه ). مهر مکاتمت بر او نهاد و با هیچ نام...
-
نانیوشیده
لغتنامه دهخدا
نانیوشیده . [ نیو دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناشنیده . ناشنوده . || نپذیرفته .- نانیوشیده داشتن ؛ ناشنیده گرفتن : ز پوشیدگان راز پوشیده داروز ایشان سخن نانیوشیده دار.نظامی .