کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوزنقهوجهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
hexagonal trapezohedron
ذوزنقهوجهی ششگوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری دوازدهوجهی با یک محور ششتایه (sixfold) و سه محور دوتایه (twofold) که فاقد صفحۀ آینهای و مرکز تقارن است متـ . ذوزنقهوجهی ششگوش
-
ذوزنقه ای
لغتنامه دهخدا
ذوزنقه ای . [ زَ ن َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب بذوزنقه . بشکل ذوزنقه . شبه ذوزنقه . ذوزنقه ای شکل .
-
trigonal-trapezohedral class
ردۀ سهگوش ـ ذوزنقهوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ردۀ بلوری در بخش لوزوجهی سامانۀ ششگوش با تقارن 2 3
-
hexagonal-trapezohedral class
ردۀ ششگوش ـ ذوزنقهوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ردۀ بلوری در سامانۀ ششگوش با تقارن 2 2 6
-
modal verb
فعل وجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی فعل کمکی که دیدگاه گوینده یا نویسنده را دربارۀ حالت یا رویداد فعل نشان میدهد متـ . فعل کمکی وجهی modal auxiliary verb
-
octahedron
هشتوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] دیسۀ بلوری مکعبی هشتوجهی که هریک از وجوه آن مثلث متساویالاضلاع است [فیزیک] جسمی فضایی که از دو هرم با قاعدۀ مربعی مشترک ساخته میشود
-
pinacoid, parallelohedron
موازیوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری بازی دارای دو وجه متقارن همسان موازی
-
وجهی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
وجهی اصفهانی . [ وَ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) از شاعران صوفی مشرب است که بیشتر به رباعی می پردازد. او راست :می گفتم عشق و می ندانستم چیست می گفتم یار و می ندانستم کیست گر یار این است کی توان بی او بودور عشق این است چون توان با او زیست .دی پیر مغان آتش صحبت...
-
وجهی سنجاری
لغتنامه دهخدا
وجهی سنجاری . [ وَ ؟ ] (اِخ ) شاعری است که اشعاری درویشانه دارد. او راست :مرا چنانکه منم جمله خلق دانستندترا چنانکه تویی هیچکس نمیداند.(مجمع الخواص 241).
-
tetrahexahedron
چهارششوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری مکعبی دارای بیستوچهار وجه متساویالساقین که بهصورت چهارتایی در هر وجه مکعب آرایش یافتهاند
-
pedion, monohedron
تکوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] دیسۀ بلوری بازی که فقط یک وجه دارد و فاقد وجوه هماندازۀ متقارن است [فیزیک] وجه منفردی از بلور که وجه همارز متقارن ندارد
-
dodecahedron
دوازدهوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری دارای دوازده وجه پنجگوش یا لوزوی متـ . دوازدهوجهی لوزوی rhomb dodecahedron
-
hexahedron
ششوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← مکعب
-
pyritohedron
پیریتوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری دارای دوازده وجه پنجگوش نامنظم متـ . دو ششوجهی dihexahedron
-
diploid 2, didodecahedron
دودوازدهوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری در سامانۀ مکعبی با بیستوچهار وجه همسان متشکل از چهاروجهیهایی با آرایش دوتایی