کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالقرنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) (حصن ...) در نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ص 214 آمده است : آب دجله ٔ بغداد از کوههای آمِد و سلسله در حدود حصن ذوالقرنین برمیخیزد و عیون فراوان با آن می پیوندد و بولایت روم و ارمن میگذرد و به میافارقین و حصن رسیده با آ...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) (رباط...) در تاریخ بیهقی این نام آمده است و ظاهراً نام ناحییتی یا رباطی است . ( چ فیاض ص 233) : پس بر جانب سیاه گرد کشید (غازی اسفتکین ) و تیزبراند، پاسی از شب مانده به جیحون رسید. فرود آب براند از رباط ذوالقرنین ...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) (سفر...) در کشف الظنون (ج 2 ص 26) ردیف حرف سین «سفر ذوالقرنین » بی توضیحی آمده است و باز در ج 1 ص 433 ضمن کتب علم الحروف و سیمیا هم «سفر ذوالقرنین » را نام میبرد و در اقبالنامه یا خردنامه ٔ نظامی چ وحید ص 37 «سفر ...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) ابن ابی المظفر حمدان بن ناصرالدوله ابومحمد الحسن بن عبداﷲبن حمدان التغلبی شاعر. مکنی به ابی المطاع وملقب به وجیه الدوله . ابن خلکان گوید: ذکر جدّ وی ناصرالدوله را در حرف حاء آورده و نسب وی یاد کرده ام واعادت آن ضر...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) خداوند دوشاخ . صاحب دوسر و در تحت عنوان اسکندربن فیلفوس شرح حال اسکندر مقدونی را ذکر کرده ایم . اینک برخی از افسانه های شرقی را که راجع به او و لقب او هست ذیلاً نقل میکنیم : بلعمی در ترجمه ٔ تاریخ طبری گوید: و این...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) کتاب قرعة ذوالقرنین . نام کتابی است در قرعة. (الفهرست ابن الندیم ).
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب باکوس نیمه خدای شراب نزد یونانیان قدیم .
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب علی بن ابیطالب علیه السلام . لقوله صلی اﷲ علیه و آله و سلم : ان ّ لک فی الجنة بیتاً، و یروی کنزاً، و انک لذوقرنیها. ای ذو طرفی الجنة، و ملکها الاعظم ، تسلک ملک جمیع الجنة، کما سلک ذوالقرنین جمیع الارض . او ذو ...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب عمروبن مندر لخمی . (از المرصع ابن الاثیر).
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب منذربن امرٔالقیس بن نعمان ، مکنی به ابن ماءالسماء، هفدهمین از ملوک معد. و بلعمی در ترجمه ٔ تاریخ طبری گوید: و منذررا دو دشمن آمد یکی از سوی مشرق و یکی از سوی مغرب و با هر دو حرب کرد و بر هر دو ظفر یافت و خویشت...
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب هرمس بن میمون . (المرصع ابن اثیر الجزری ).
-
ذوالقرنین
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ](اِخ ) شمربن افریقیس بن ابرهةبن الرایش ... و لقب او ذوالقرنین بود و... گویند اسکندر رومی را بدور جای رفتن بشمر مثل زده اند. و ذوالقرنین نخست او را [ شمر را ] لقب بوده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 158).
-
واژههای مشابه
-
ذوالقرنین اکبر
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین اکبر. [ ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) در برهان قاطع ذیل آفریدون آمده است : نام اصلی فریدون است و بعضی او را ذوالقرنین اکبر میگویند.
-
ذوالقرنین ثانی
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآن خبر از زمانهائی میدهد که تواریخ دسترس فعلی بشر از آن خبری ندارد و ذوالقرنین رومی را همان...