ذوالقرنین . [ ذُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) (سفر...) در کشف الظنون (ج 2 ص 26) ردیف حرف سین «سفر ذوالقرنین » بی توضیحی آمده است و باز در ج 1 ص 433 ضمن کتب علم الحروف و سیمیا هم «سفر ذوالقرنین » را نام میبرد و در اقبالنامه یا خردنامه ٔ نظامی چ وحید ص 37 «سفر اسکندری » را بدینسان آورده است :
بفرمود [ اسکندر ]تا فیلسوفان همه
کنند آنچه دانش بود ترجمه
ز هر در بدانش دری درکشید
وز آنجمله دریائی آمد پدید
نخستین طرازی که بست از قیاس
کتابیست کان هست گیتی شناس
دگر دفتر رمز روحانیان
کزو زنده مانند یونانیان
همان سفر اسکندری کاهل روم
بدو نرم کردند آهن چو موم
کسانی که آن سفر برخوانده اند
بتکسیر از او حرفها رانده اند.
از کلمه ٔ سفر و اسکندر با حدسی هر چند دور، میتوان گمان برد که این کتاب نام یکی از اسفار تورات است که در آن نام کورش یا اسکندر صریح یا بتلویح برده شده است . رجوع بمقاله ٔ ابوالکلام در ذوالقرنین شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.