کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ذنب الایل
لغتنامه دهخدا
ذنب الایل . [ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذئب الأیل شود.
-
ذنب التمساح
لغتنامه دهخدا
ذنب التمساح . [ذَ ن َ بُت ْ ت ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء بهنسا.
-
ذنب التنین
لغتنامه دهخدا
ذنب التنین . [ ذَ ن َ بُت ْ ت ِن ْ نی ] (اِخ ) کوکبی است بر دم صورت تنین .
-
ذنب الثعلب
لغتنامه دهخدا
ذنب الثعلب . [ ذَ ن َ بُث ْ ث َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که به دم روباه ماند و داود ضریر انطاکی گوید:ذنب الثعلب لسان الحمل است یعنی بارتنک (بارهنگ ). لکن ذنب الثعلب بارتنگ نیست بلکه قسمی از علوفه ٔ ستور و از طائفه ٔ دانه دارهاست .
-
ذنب الجدی
لغتنامه دهخدا
ذنب الجدی . [ ذَ ن َ بُل ْ ج َدْی ْ ] (اِخ ) ستاره ای است درخشان برطرف دم صورت جدی از صور فلکی .
-
ذنب الحدائة
لغتنامه دهخدا
ذنب الحدائة. [ذَ ن َ بُل ْ ح َ ءَ ] ؟.
-
ذنب الحردون
لغتنامه دهخدا
ذنب الحردون . [ ذَ ن َ بُل ْ ح َ دَ ] (ع اِ مرکب ) داود ضریر انطاکی گوید: گیاهی است باریک اصل که به سپیدی زند و از آن شاخه های قصبی یعنی میان تهی روید که به نوکی تیز منتهی شود و برگهای وی از یکدیگر دور باشند و شکوفه و حب ّ وی چون رشاد است جز اینکه طع...
-
ذنب الحلیف
لغتنامه دهخدا
ذنب الحلیف .[ ذَ ن َ بُل ْ ح َ ] (اِخ ) در معجم البلدان این صورت بی ضبط حرکات آمده است و گوید: آبی است از بنی عقیل .
-
ذنب الخروف
لغتنامه دهخدا
ذنب الخروف . [ ذَ ن َ بُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب )صاحب تحفه گوید: گیاهی است بیخش باریک و شاخهای او سفید و مجوّف و برگش متباعد و شبیه به برگ راسن و گلش زرد و شبیه به گل رشاد برّی و تخمش باریک و طعم او مایل به تلخی و تندی و با اندک لزوجت . در آخر دوم گرم و...
-
ذنب الخیل
لغتنامه دهخدا
ذنب الخیل . [ ذَ ن َبُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) اَمسوخ . کنیاث . در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان آمده است : ابوحنیفه گوید: او را لحیةالتیس گویند و در زمین عرب بسیار باشد و عصاره ٔ او درمعدن او منجمد نشود تا او را در زمین دیگر نقل نکنند و در کتاب حشایش آورده...
-
ذنب الدجاجة
لغتنامه دهخدا
ذنب الدجاجة. [ ذَ ن َ بُدْ دُ ج َ ] (اِخ ) رِدف کوکبی روشن از قدر دوم بر ذنب صورت الدجاجة و آن را ردف نیز خوانند. (از جهان دانش ). و اخترشناسان معاصر آن را از قدر اول شمارند و آن در هر ثانیه 39 میل به منظومه ٔ شمسی نزدیک میشود. و اینکه قدمای منجمین ا...
-
ذنب الدفلین
لغتنامه دهخدا
ذنب الدفلین . [ ذَ ن َ بُدْ دُ ] (اِخ ) نام ستاره ای بر دم صورت فلکی دفلین .
-
ذنب السبع
لغتنامه دهخدا
ذنب السبع. [ ذَ ن َ بُس ْ س َ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) ذنب اللبوة.قُدَلِّبَة. ابن البیطار گوید: و هو ذنب اللبوة أیضا و بعجمیة الاندلس قیدانه . ینبت فی الزروع . دیسقوریدس :فی الرابعة. قرسون : هو نبات له ساق طولها نحو من ذراعین و ما سفل من الساق فانه ذو ثلا...
-
ذنب السرحان
لغتنامه دهخدا
ذنب السرحان . [ ذَ ن َ بُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) دم گرگ . گرگ دم . عمودصبح . عمودالصُبح . بام ِ بالا. فجر کاذِب . صبح نخستین . صبح کاذب . (مهذب الاسماء). فجر اوّل . صبح نخست . و آن روشنائی باشد که در آخر شب بجانب مشرق پیداآید و به وی گمان فجر برند، لک...
-
ذنب العقاب
لغتنامه دهخدا
ذنب العقاب . [ ذَن َ بُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نام ستاره ای روشن در صورت عقاب یعنی بر صورت نسر طائر.