کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دی به مهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61 و 71 میلا دی
دیکشنری فارسی به عربی
طوق
-
جستوجو در متن
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن امین الدین رازی کاتب و وزیر ممدوح خاقانی . خاقانی در قصیده ای تاج الدین را چنین مدح کند:...من بری مکرمی دگر دارم بکر افلاک و حاصل ادوارصدر مشروح صدر، تاج الدین کوست تاج صدور و فخر کبارچون خط جودخوانی ، از اشراف چون ...
-
مهرزاد
واژهنامه آزاد
متولد ماه مهر، روز اول دی ماه، به متولد اول دی ماه می گفتند.
-
دیهمد
لغتنامه دهخدا
دیهمد. [ هََ م َ ] (اِ) روز پانزدهم از هر ماه شمسی . (ناظم الاطباء)(آنندراج ). اما کلمه دگرگون شده «دی به مهر» است .
-
پارسی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1- منسوب به پارس ، پارسی . 2 - ایرانی . 3- زرتشتی به ویژه زرتشتی ساکن هندوستان . ج . پارسیان . 4- زبان مردم پارس ، فارسی ؛ماه های ~دوازده ماه سال شمسی ایرانیان : فروردین ، اردیبهشت ، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان ، آذر، دی ، به...
-
معین الدین یزدی
لغتنامه دهخدا
معین الدین یزدی . [ م ُ نُدْ دی ن ِ ی َ ] (اِخ ) میر... محمد از شاعران و فضلا و صلحای معاصر مؤلف تذکره ٔ نصرآبادی ومورد اعزاز و احترام حکام یزد بوده است . از اوست :از بعد نبی خواجه ٔ خورشید غلام می دان که دوازده امامند مدام او مهر جهانفروز و شک نیست...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ئُدْ دی ](اِخ ) خجندی الفارسی . صاحب مجمع الفصحاء آورده است : از فضلای زمان خود به وفور فضیلت ممتاز بوده مدح ملک یبغو می گفته و در عهد محمد ایلدگز متکفل احکام شرعیه می شده با شمس الدین اوحدی مشهور بخاله معاشر و مکاتبات فیمابین ایشان بود...
-
میدیوزرم
لغتنامه دهخدا
میدیوزرم . [ م َ زَ رِ ] (اِ) نخستین گهنبار. جشنی که در اردی بهشت ماه در روز دی به مهر (پانزدهم ) واقع می شود .و بر طبق سنت زردشتیان در این روز یا ازآغاز سال تا این روز آسمان خلقت یافته است . (یشتها). هنگام چهل و پنج روز که در آن هنگام آسمانها خلق شد...
-
نکومنظر
لغتنامه دهخدا
نکومنظر. [ ن ِ م َ ظَ ] (ص مرکب ) نکودیدار. که ظاهرو قیافه ای خوش و مطبوع و پسندیده دارد : دی همی آمد از بر سلطان آن نکومنظر نکومخبر. فرخی .یمین دولت محمود شهریار جهان خدایگان نکومنظر و نکومخبر. فرخی .شادمان باد و به هر کام که دارد برسادآن نکوخوی نکو...
-
مصلحت اندیشیدن
لغتنامه دهخدا
مصلحت اندیشیدن . [ م َ ل َ ح َ اَ دی دَ ] (مص مرکب ) درباره ٔ صلاح کار اندیشه کردن . فکر مصلحت و مقتضای زمان و مکان کردن : ای که گفتی به هوا دل منه و مهر مبندمن چنینم تو برو مصلحت خویش اندیش . سعدی .بیدارباش و مصلحت اندیش و خیر کن درویش دست گیر و خرد...
-
نکومخبر
لغتنامه دهخدا
نکومخبر. [ن ِ م َ ب َ ] (ص مرکب ) نکونهاد. نیک باطن : دی همی آمد از بر سلطان آن نکومنظر نکومخبر. فرخی .یمین دولت محمود شهریار جهان خدایگان نکومنظر و نکومخبر. فرخی .شاد باش ای کریم بی همتاای نکومنظر و نکومخبر. فرخی .خدای مهر نبوت نمود باز به خلق از آن...
-
معین الدین
لغتنامه دهخدا
معین الدین . [ م ُ نُدْ دی ] (اِخ ) (میرزا...) علی ، اصل او ازخراسان است اما در درجزین سکنی داشت . مدتی وزیر صفی قلیخان حاکم بغداد بود و سپس وزارت بکتاش خان کرده بعد از فوت بکتاش خان وزیر قم شد. این رباعی از اوست :ای دل به علی اهل سخا را بشناس وز مهر...
-
پسندیده داشتن
لغتنامه دهخدا
پسندیده داشتن . [ پ َ س َ دی دَ ت َ ] (مص مرکب ) پسند داشتن . پسندیدن . قبول کردن .مصاب شمردن رای او. تصدیق کردن . مقبول شمردن : آن استاد که این عمارت همی کرد چون دیوارها تمام برآورد و بجای خم رسانید اندازه ٔ ارتفاع آن با ابریشمی بگرفت و در حقه ای نه...
-
سعدالدین
لغتنامه دهخدا
سعدالدین . [ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) مسعود نوکی . عوفی او را به لقب مختار. مختارالشعراء یاد کرده است از مداحان سلطان غزنوی است . او راست :دوش بوقت سحر جان تو هم جان توکز غم تو خون فشاند دیده ٔ هجران توجمع بد احوال من چونکه بدیدم رخت کرد پریشان مرا زلف پ...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیأالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) میرم (خواجه ...). شاعر. معاصر شاه اسماعیل صفوی . وی در رثاء و تاریخ امیرغیاث الدین محمدبن امیر یوسف از سادات جلیل که به دست امیرخان حاکم هرات کشته شده است این رباعی گفته :چون میر محمد خلف آل عبازین دیر فنا رفت سوی ملک ب...