کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیلم بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فریم
لغتنامه دهخدا
فریم . [ ف ِ ] (اِخ ) جایی در جبال دیلم در یک منزلی ساریه که شهر استواری است . (از معجم البلدان ). نام یکی از دهستانهای بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری است . دشت وسیعی است که طول آن 15 و عرض آن سه تا شش هزارگز است . از رودخانه های شیرین رود، عروس و داماد،...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) حصاری است در طبرستان . منصور خلیفه ٔ عباسی ابوالخصیب را والی قومس و جرجان و طبرستان کرد و فرمان داد که از راه جرجان بدانجا درآید و هم به ابن عون نوشت که به طبرستان رود بدان نهج که از قومس بگذرد، در آن هنگام اسپهبد، در شهر اسپهبدان اقامت ...
-
داعی کبیر
لغتنامه دهخدا
داعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] (اِخ ) حسن بن زید علوی بن محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن بن علی صاحب طبرستان و او بسال 250 هَ . ق . در طبرستان ظاهر شد و پس از آنکه طبرستان را قبضه کرد در 270 وفات کرد و برادر اوداعی الی الحق محمدبن زید بجای او نشست . حسن ر...
-
میتین
لغتنامه دهخدا
میتین . (اِ) کلنگ و میله ٔ آهنین که سنگ تراشان بدان سنگ کنند و تراشند. (ناظم الاطباء). تبری یا کلنگی بود که بدان کوه و زمین کنند. (لغت فرس اسدی ). کلنگ و تیشه را گویند که بدان زمین کنند. کلنگ و میله ٔآهنین که سنگتراشان بدان سنگ تراشند. (یادداشت مؤلف...
-
اسد
لغتنامه دهخدا
اسد. [اَ س َ ] (اِخ ) برج پنجم از بروج فلک . (غیاث ). خانه ٔ آفتاب . (مفاتیح العلوم ).بیت آفتاب . نام صورت پنجم از صور بروج فلکیه است میان سرطان و سنبله و آن را برمثال شیری توهم کرده اند و کواکب آن بیست وهفت است و خارج از صورت هشت کوکب ، واز کواکب او...
-
فراهم
لغتنامه دهخدا
فراهم . [ ف َ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از:فرا + هم ) گردآمده و به دست آمده . موجود : پیاده نباشم ز اسباب دانش گر اسباب دنیا فراهم ندارم . خاقانی .که هیچ آرزویی به عالم نبودکه یک یک بر آن خوان فراهم نبود. نظامی . || مجتمع. با هم . (آنندراج ) : اطراف ...
-
کو
لغتنامه دهخدا
کو. (موصول + ضمیر) مخفف که او. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که او. که وی . (فرهنگ فارسی معین ) : راهی کو راست است بگزین ای دوست دورشو از راه بی کرانه و ترفنج . رودکی .خشم آمدش و هم آنگه گفت ویک خواست کو را برکند از دیده کیک . رودکی (احوال و اشعار ص 1...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابوالحسن طاهربن محمدبن ابی تمیم . مؤلف تاریخ سیستان ، ذیل عنوان «حدیث نصربن احمد با امیر بوجعفر» گوید: باز ابوالحسن طاهربن محمدبن ابی تمیم دستوری خواست و به خراسان شد، و آنجا بردست وی کارها بسیار رفت و خدمتها کرد امیر خراسان را،...
-
قزوین
لغتنامه دهخدا
قزوین . [ ق َزْ ] (اِخ ) از شهرهای مشهور ایران است و تا ری بیست وهفت فرسنگ و تا ابهر دوازده فرسنگ فاصله دارد. این شهر دراقلیم چهارم قرار دارد. طول آن 75 درجه و عرض آن 37درجه است . ابن فقیه گوید: نخستین بنیادگذار این شهر شاپور ذوالاکتاف بود که ابهر را...
-
طبرستان
لغتنامه دهخدا
طبرستان . [ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) (از: طبر+ ستان ، مزید مؤخر مکان ) لغتاً بمعنی مکان طبر (تپور) ها. و تپور نام قوم قدیمی ساکن آن ناحیت بوده است . (برهان ). بلادی است فراخ و وسیع طبری منسوب به آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مؤلف روضات الجنات ذیل ترجمه...
-
وشمگیر
لغتنامه دهخدا
وشمگیر. [ وُ ] (اِخ ) ابن زیار (323-357 هَ . ق .). از ملوک دیالمه ٔ آل زیار. پس از قتل مرداویج سپاهیان گیل و دیلم با او بیعت کردند. نصربن احمد چون خبر قتل مرداویج را شنید به ماکان بن کاکی و محمدبن محمدبن مظفر چغانی دستور داد که به قومس و ری و جرجان ح...
-
درخت
لغتنامه دهخدا
درخت . [ دَ / دِ رَ ] (اِ) ترجمه ٔ شجر. (آنندراج ). هر گیاه خشبی که دارای ریشه وتنه و ساقه و شاخه ها بود. شجر. نهال . (ناظم الاطباء).رستنی بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد. شجر که از دار ضعیف تر است . غالباً درخت به گیاهانی گویند که سا...
-
فردوسی
لغتنامه دهخدا
فردوسی . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی ، بزرگترین حماسه سرای تاریخ ایران و یکی از برجسته ترین شاعران جهان شمرده میشود. در تذکره ها و تواریخی که تا اواخر قرن سیزدهم هجری تألیف شده است مطالب قابل توجهی که ما را از نظر تحقیق در زند...
-
موی
لغتنامه دهخدا
موی . (اِ) مو. رشته های باریک و نازک که بر روی پوست بدن برخی از جانداران پستاندار و از جمله انسان به وضع و کیفیت مختلف می روید و در عمق پوست ریشه و پیاز دارد. مو. شَعر. (دهار) (منتهی الارب ). صفر. طمحرة.(منتهی الارب ) : اگر موی را بسوزانند در قوت مان...
-
کازرونی
لغتنامه دهخدا
کازرونی . [ زِ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی در روزیکشنبه پانزدهم رمضان سال 532 هَ . ق . در شمال کازرون در خانه ای که پس از مرگ پدر به برادرش حسین بن شهریار رسید زاده شد. پدر و مادرش ،هر دو، اسلام آورده بودند. جدش که زادانفرخ نام داشت و...