کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیدنی و تماشائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیدنی و تماشائی
فرهنگ گنجواژه
تماشائی.
-
واژههای مشابه
-
دیدنی کننده
دیکشنری فارسی به عربی
شخص متصل
-
جستوجو در متن
-
ندیدنی
لغتنامه دهخدا
ندیدنی . [ ن َ دی دَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل رؤیت . که نتوان دیدش . که به چشم نیاید. نامرئی .لایری . ناپدید. || که درخور دیدن نیست . که لایق دیدن و تماشا نیست . که تعریف و تماشائی ندارد. که دیدنش باب طبع و پسند خاطر و مورد رغبت نیست . مقابل دیدنی به مع...
-
صحرا
لغتنامه دهخدا
صحرا. [ ص َ ] (از ع ، اِ) صحراء. دشت . ج ، صحراوات ، صحاری . (مهذب الاسماء). دشت هموار. گشادگی فراخ بی گیاه . بیابان . بر. هامون . زمین هموار و فراخ . اراجیح . بجدة. بریة. تیر. جبار. جَبّان . جبانة. جَرَد. مَلا. (منتهی الارب ) : بر که و بالا چو جه هم...