کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیابوذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیابوذ
لغتنامه دهخدا
دیابوذ. [ دَ ] (معرب ، اِ) دیابود. در فارسی دُوابوذ بمعنی جامه ٔ دوپود بود و بعضی آن را جمع دیبوذ دانسته و ابوعبید اصل کلمه را دوبوذ فارسی میداند. (از المعرب جوالیقی ص 138 و 139). دیابوذ و دیابیذ جمع دیبوذ جامه ٔ دوپود معرب است و ربما عرب بدال مهمله ...
-
جستوجو در متن
-
دیابود
لغتنامه دهخدا
دیابود. [ دَ ] (معرب ، اِ) رجوع به دیابوذ شود.
-
دوابوذ
لغتنامه دهخدا
دوابوذ. [ دُ ] (معرب ، اِ) دیابوذ، و آن پارچه ای است که بر دو پود بافته می شود. (از المعرب جوالیقی ص 138). دوپود. دوپوده . دیبوذ. (منتهی الارب ). رجوع به دیابوذ شود.
-
دیابید
لغتنامه دهخدا
دیابید. [ دَ ] (معرب ، اِ) و دیابوذ، ج ِ دیبوذ. (منتهی الارب ). رجوع به دیبوذ شود.
-
دوبوذ
لغتنامه دهخدا
دوبوذ. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) «دیابوذ» پارچه ای است که در نیرین بافته می شود و آن بنظر می رسد جمع «دیبوذ» بر وزن فیعول باشد. ابوعبید گفته است : اصل آن در فارسی دوبوذ است . (از المعرب جوالیقی ص 139). دوبود. دوپود.
-
دوپود
لغتنامه دهخدا
دوپود. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دوپوده . (ناظم الاطباء). دارای دوپود: دیابوذ، دَنبوذ. جامه ٔ دوپود. (منتهی الارب ). دیبوذ (معرب دوپود) ذونیرین . ذات نیرین (جامه ). قسمی جامه که معرب آن دیبود است و آن را دوباف نیز گویند. (یادداشت مؤلف ): ثوب منیر؛ ...
-
ارندج
لغتنامه دهخدا
ارندج . [ اَ / اِ رَ دَ ] (معرب ، اِ) معرب رنده . یَرندج . چرم سیاه . (منتهی الارب ). پوست سیاه . (مهذب الاسماء): و مما اخذوه [ای العرب ] من الفارسیة الارندج ، الجلود التی تدبغ بالعفص . (ابن درید در جمهره ازسیوطی در المزهر). الارندج و الیرندج ؛ اصله ...