ارندج . [ اَ / اِ رَ دَ ] (معرب ، اِ) معرب رنده . یَرندج . چرم سیاه . (منتهی الارب ). پوست سیاه . (مهذب الاسماء): و مما اخذوه [ای العرب ] من الفارسیة الارندج ، الجلود التی تدبغ بالعفص . (ابن درید در جمهره ازسیوطی در المزهر). الارندج و الیرندج ؛ اصله بالفارسیة رَنْدَه و هو جلد اسود، و انشد الاعشی :
علیه دَیابُوذٌ تَسَرْبَل َ تحته
ارندَج اسکاف یُخالط عِظلِما.
و انشد العجّاج :
کأنّه مُسَرْوَل ٌ ارندَجا.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.