کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوگانهگرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dualism
دوگانهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] باور به اینکه ذهن و بدن دو قلمروِ مستقل با دو جوهر متمایزند که با یکدیگر تعامل دارند
-
واژههای مشابه
-
دوگانه
فرهنگ فارسی معین
(دُ نِ) (اِ.) دو جام شراب که پیاپی خورند.
-
دوگانه
لغتنامه دهخدا
دوگانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد دو. (ناظم الاطباء). عدد دو که نصف آن یک است . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). دو عدد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : یک موی بدزدیدم از دو زلفت چون زلف زدی ای صنم به شانه با موی به خانه شد...
-
دوگانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: doganak] dogāne ۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.۲. (اسم) [قدیمی] نماز دورکعتی؛ دو رکعت نماز.۳. [قدیمی] نماز صبح.
-
دوگانه
دیکشنری فارسی به عربی
ثُنائي الإتِّجاهِ
-
گرایی
لغتنامه دهخدا
گرایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گراییدن . این کلمه تنها به کار نمی رود بلکه به صورت ترکیب های ذیل آید:- دست گرایی ؛ : هرکه فضل و قوت خویش بر ضعیفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که دیگران را اگرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند، هرآینه قوت او...
-
bigeminal pulse, pulsus bigeminus
نبض دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نبضی که در آن ضربانها بهصورت دوتادوتا اتفاق میافتد و فاصلۀ هر زوج با زوج بعدی بیشازحدِ بهنجار است
-
مصوت دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← واکۀ مرکب
-
واکۀ دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← واکۀ مرکب
-
tram-train
قطار دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانهای ریلی مرکب از قطار سبک شهری و خطوط راهآهن بین شهری
-
double-shield budding
کوپیوند دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی پیوند که در آن پیوند بهکمک یک واسطۀ پوستی بر روی پایه قرار میگیرد
-
double cropping
کشت دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت غیرهمزمان دو گیاه در یک قطعهزمین و در یک سال زراعی
-
bitangent, double tangent
مماس دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خطی که در دو نقطۀ متمایز بر خمی یا رویهای مماس باشد
-
double articulation 2
تولید دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شیوهای در تولید آوا که در آن آوایی بهطور همزمان دارای دو جایگاه و یک شیوۀ تولید باشد