کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دون کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دون چال
لغتنامه دهخدا
دون چال . (اِخ ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی . واقع در 6هزارگزی شمال باختری جویبار دارای 480 تن سکنه است . آب آن ازچاه است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
دون نواز
لغتنامه دهخدا
دون نواز. [ ن َ ] (نف مرکب ) حامی سفلگان و فرومایگان و نوازنده ٔ آنان . (ناظم الاطباء). دون پرست . دون پرور. سفله پرور. (یادداشت مؤلف ) : فلک دون نواز یک چشم است وان یکی هم میان سر دارد. ؟ (از امثال و حکم دهخدا).و رجوع به دون و دون پرست و دون پرور ش...
-
طالع دون
لغتنامه دهخدا
طالع دون . [ ل ِع ِ ] (ترکیب وصفی ) طالع نحس . طالعنگون . بخت بد : این چه بخت نگون است و طالع دون . (گلستان ).
-
لومن دون
لغتنامه دهخدا
لومن دون . [ م َ ] (اِخ ) موضعی به مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 160).
-
گیله دون
لغتنامه دهخدا
گیله دون . [ ل َ ] (اِخ ) از دههای فرح آباد مازندران است . (سفرنامه ٔ رابینو ص 120 انگلیسی و ص 161 بخش فارسی ).
-
دون اشل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) dun'ešel دونپایه؛ کارمند دولت که رتبه ندارد.
-
دون پایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] dunpāye کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد.
-
اُووِ دُون
لهجه و گویش بختیاری
owv-e dun آبِ دهان dun.
-
دون دِرَّه
لهجه و گویش بختیاری
dun-derra دهاندره، خمیازه.
-
دُون دُوگُولَه
لهجه و گویش بختیاری
dun-dugula حبوبات آبگوشت.
-
انفیه دون
لهجه و گویش تهرانی
قوطی انفیه
-
بچه دون
لهجه و گویش تهرانی
رحم ،بچه دان
-
دون دادن
لهجه و گویش تهرانی
غذا دادن
-
دون زد
لهجه و گویش تهرانی
کفتری که میل به دانه ندارد
-
دون سوز
لهجه و گویش تهرانی
کفتر یا کسیکه در بچگی سوتغذیه داشته و کوچک اندام است (شیرسوز)