کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دومغزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دومغزی
لغتنامه دهخدا
دومغزی . [ دُ م َ ] (ص نسبی ) دومغز. دومغزه . (یادداشت مولف ) : میی کز خودم پای لغزی دهدچو صبحم دماغ دومغزی دهد. نظامی .همه رخ گل چو بادامه ز نغزی همه تن دل چو بادام دومغزی . نظامی .و رجوع به دومغزه شود. || بادام . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
دومغزه
لغتنامه دهخدا
دومغزه . [ دُ م َ زَ / زِ ] (ص نسبی ) با دو مغز. دومغزی . که دارای دو مغز باشد. || کنایه از فربه و قوی . (آنندراج ) : دل زنده می کند نفس جانفزای صبح جان می شود دومغزه ز آب و هوای صبح . صائب (از آنندراج ).کردم به درخت نعت پیونداز فکر دومغزه مصرعی چند....
-
بادام دومغز
لغتنامه دهخدا
بادام دومغز. [ م ِ دُ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادامی که دو مغز دارد و چنانکه مؤلفان آنندراج و هفت قلزم آورده اند: کنایه از ترقیده است از غایت پری و پر بودن . (آنندراج ) (هفت قلزم ) : همه تن دل چو بادام دومغزی .نظامی .
-
نغزی
لغتنامه دهخدا
نغزی . [ ن َ ] (حامص ) زیبا و بدیع بودن . رجوع به نغز شود : ز نغزی هر دری مانند تاجی وز او هر دانه شهری را خراجی . نظامی . || لطافت :همه رخ گل چو بادامه ز نغزی همه تن دل چو بادام دومغزی . نظامی .|| پسندیدگی . (ناظم الاطباء). || ملاست . ملوست . ضد درش...
-
بادامه
لغتنامه دهخدا
بادامه . [ م َ / م ِ ](اِ مرکب ) پیله ٔ ابریشم را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). نوعی از ابریشم که هنوز آنرا از هم نگشاده باشند. (غیاث ). فیلق . بادامچه : ای که ترا به ز خشن جامه نیست حکم بر ابریشم و بادامه نیست ...