کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورزدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دورزدن
دیکشنری فارسی به عربی
دائرة
-
واژههای همآوا
-
دور زدن
لغتنامه دهخدا
دور زدن . [ دَ / دُو زَ دَ ] (مص مرکب ) گردیدن . چرخیدن . چرخ زدن . طواف . گرد گشتن . گرد گردیدن . چرخ خوردن . (یادداشت مؤلف ). گرد خویش برآمدن . حرکت دورانی کردن . رجوع به دور و دوران و دور کردن شود.- دور زدن بحثی یا امری درباره ٔ موضوعی یا حالی ؛...
-
جستوجو در متن
-
circumnavigated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، زمین را دورزدن، پیرامون پیمودن
-
circumnavigating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، زمین را دورزدن، پیرامون پیمودن
-
circumnavigates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور و اطراف، زمین را دورزدن، پیرامون پیمودن
-
circumnavigate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، زمین را دورزدن، پیرامون پیمودن
-
جولان
واژگان مترادف و متضاد
۱. تاخت، تاختوتاز ۲. تاختن، دورزدن ۳. گردش، ویراژ
-
گردیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرکت کردن، راهپیمودن، گشتن ۲. چرخزدن، دورزدن ۳. شدن ۴. تحولیافتن، تغییریافتن
-
گشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرسهزدن، چرخیدن، دورزدن، سیاحت کردن، سیر کردن، طواف، گردش کردن، گردش ۲. تبدیلشدن، شدن، گردیدن
-
fillet
کنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. پَسارگیری که محل اتصال دو سطح را با ایجاد قوس پُر میکند 2. قسمتی از تقاطع باند و خزشراه که برای سهولت در دورزدنهای سریع روسازی میشود
-
دائرة
دیکشنری عربی به فارسی
دايره , محيط دايره , محفل , حوزه , قلمرو , دورزدن , مدور ساختن , دور(چيزي را)گرفتن , احاطه کردن , حوزه قضايي يک قاضي , دور , دوره , گردش , جريان , مدار , اتحاديه , کنفرانس , دورچيزي گشتن , درمداري سفر کردن
-
مدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوایر فرضی موازی باخط استوا ۲. مسیر ۳. دور، گرد، پیرامون ۴. حیطه، پهنه ۵. مسیر فرضی حرکت انتقالیسیارات ۶. مسیر جریان (برق والکترومغناطیسی) ۷. مرکز ۸. حلقه ۹. دورزدن، گردش کردن