کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوالک
/davālak/
معنی
دوال کوتاه و کوچک؛ دواله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوالک
فرهنگ فارسی معین
(دَ لَ) (اِمصغ .) دوال کوچک و کوتاه .
-
دوالک
لغتنامه دهخدا
دوالک . [ دَ ل َ ] (اِ) اشنه . دواله . دوالی . آلک . (ریاض الادویة) (بحر الجواهر). نام دارویی خوشبوی . (برهان ) (از غیاث ) (از آنندراج ).
-
دوالک
لغتنامه دهخدا
دوالک . [ دَ ل َ ](اِ مصغر) تصغیر دوال است . (برهان ). || دوالی را گویند که بدان قمار بازند. (برهان ) (غیاث ). || نوعی از قماربازی است که به دوال چرم می بازند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به دوالک بازی شود.- بازی دوالک ؛ کنایه از مکر و حیله و نیرنگ ساز...
-
دوالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ دوال] [قدیمی] davālak دوال کوتاه و کوچک؛ دواله.
-
دوالک
لهجه و گویش تهرانی
تسمه
-
واژههای مشابه
-
دوالک باختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) حیله ورزیدن ، مکر کردن .
-
دوالک باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) حیله گر.
-
دوالک باختن
لغتنامه دهخدا
دوالک باختن . [ دَ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) بازی با دوال و تسمه . || نیرنگ و دغا و دورویی نمودن . (یادداشت مؤلف ). مکر و حیله کردن . (آنندراج ) : ای منافق یا سلیمان باش یا کافر به دل چند باید با خداوند این دوالک باختن . ناصرخسرو.ز گیتی حذر دار و با او د...
-
دوالک باز
لغتنامه دهخدا
دوالک باز. [ دَ ل َ ] (نف مرکب ) دوال باز. آنکه با دوال و حلقه و قلاب بازی می کند و از مردم پول می گیرد. (یادداشت مؤلف ) (از برهان ) : به سم بوس براقت عرشیان محتاج و فتراکت به دست آویز این مشتی دوالک باز آویزان . ناصرخسرو.رگ آن خون بر او دوال اندازر...
-
دوالک بازی
لغتنامه دهخدا
دوالک بازی . [ دَ ل َ ] (حامص مرکب ) دوال بازی . (برهان ) (جهانگیری ). نوعی بازی و قمار که با دوال و حلقه و قلاب صورت گیرد و آن چنان است که مقامران دوال را دولا پیچند و به نوعی تاه ساخته و پیچ داده بر زمین نهند و سپس دوال از آهن به دست دوال زننده دهن...
-
دوالک پا
لغتنامه دهخدا
دوالک پا. [ دَ ل َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دوال پا. صاحب پای پیچان و باریک را گویند. و رجوع به دوال پا شود.
-
دوالک باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] davālakbāz دوالباز؛ کسی که دوالکبازی کند: ◻︎ رگ آن خون بر او دوالانداز / راست چون زنگی دوالکباز (نظامی۴: ۵۷۳).
-
دوالک بازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [قدیمی] davālakbāzi ۱. نوعی بازی و قمار که با دوال و حلقه و قلاب صورت میگیرد. به این طریق که دوال یا تسمۀ کمربند را مانند حلقه به هم میپیچند و طرف بازی باید سیخ یا میلهای را چنان در میان یکی از حلقهها قرار بدهد که وقتی حریف دوال...
-
دوالبازی،دوالک بازی
لهجه و گویش تهرانی
نوعی شعبده و شیرینکاری با تسمه و چرخاندن اشیا روی طناب