کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمشق خواجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمشق خواجه
لغتنامه دهخدا
دمشق خواجه . [ دَ م ِ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) پسر امیر چوپان وزیر ابوسعید پسر اولجایتو. سلطان ابوسعید از نخوت و سوء سیرت و مخصوصاً از شرکت وی در طرح دسیسه و توطئه با یکی از متعلقات اولجایتو سخت برآشفته بود و دمشق خواجه پس از کشف توطئه فرار کرد لیکن به ...
-
واژههای مشابه
-
غوطه ٔ دمشق
لغتنامه دهخدا
غوطه ٔ دمشق . [ طَ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) رجوع به غوطه شود : آرایشها و نیکویهای جهان چهار چیز است : غوطه ٔ دمشق و سغد خراسان و شعب بوان و مرغزار شیدان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 147).
-
جامع دمشق
لغتنامه دهخدا
جامع دمشق .[ م ِ ع ِ دِ م َ ] (اِخ ) مسجد معروف دمشق که ولیدبن عبدالملک بن مروان خلیفه ٔ اموی آن را بنا کرد. بروایتی بسال 87 و بروایت دیگر بسال 88 هَ .ق . بناء آن را آغاز کرد. این مسجد را جامع اموی نیز گویند و بزرگترین و با عظمت ترین مساجد ممالک اسلا...
-
حدیثة دمشق
لغتنامه دهخدا
حدیثة دمشق . [ ح َ ث َ ت ُ دِ م َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در نزدیکی دمشق شام و بعنوان حدیثة حرش معروف شده است . رجوع به حدیثة حرش شود.
-
سنگ دمشق
لغتنامه دهخدا
سنگ دمشق . [ س َ گ ِ دَ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد از محک است . (غیاث ) (آنندراج ).سنگ امتحان . (مجموعه ٔ مترادفات ص 340) : آن زر رومی که به سنگ دمشق راست برآید بترازوی عشق .نظامی .
-
اتابکان دمشق
لغتنامه دهخدا
اتابکان دمشق . [ اَ ب َ ن ِ دِ م َ ] (اِخ ) یا آل بوری (497 - 549 هَ . ق .). طغتکین از جمله رؤسای لشکری سلجوقیان که به مقام اتابکی بعض شاهزادگان این خاندان رسیده و مدتی نیز خود زمام امور را بدست گرفته بود یکی از ممالیکی است که سلطان تتش او را آزاد ک...
-
ایوبیان دمشق
لغتنامه دهخدا
ایوبیان دمشق . [ اَی ْ یو ن ِ دَ م ِ ] (اِخ ) حکام ایوبی حاکم بر دمشق و عبارتند از: نورالدین علی افضل تا سال 582 هَ . ق . و یوسف الدین ابوبکر عادل تا سال 592 هَ . ق . و شرف الدین عیسی ، معظم تا سال 615 هَ . ق . و معظم (سلطان مصر) تا سال 647 هَ . ق . ...
-
خطیب دمشق
لغتنامه دهخدا
خطیب دمشق . [ خ َ ب ِ دِ م َ] (اِخ ) رجوع به خطیب قزوینی در این لغت نامه شود.
-
مسجد جامع دمشق
لغتنامه دهخدا
مسجد جامع دمشق . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ دِ م َ ] (اِخ ) رجوع به جامع دمشق شود.
-
جستوجو در متن
-
خانقاه نحاسیه
لغتنامه دهخدا
خانقاه نحاسیه . [ ن َ / ن ِ هَِ ن ُ سی ی َ ] (اِخ ) این خانقاه از بناهای دمشق قدیم است که بوسیله ٔ خواجه ٔ بزرگ شمس الدین بن نحاس دمشقی بسال 622 هَ . ق . ساخته شد. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 137).
-
طاشتیمور
لغتنامه دهخدا
طاشتیمور. [ ت َ ] (اِخ ) یکی از امراء عصر سلطان ابوسعید که با علی پادشاه آهنگ سؤقصد نسبت بسلطان مذکور کرده بودند. سلطان ابوسعید بوساطت مادر خود (حاجی خاتون ) علی پادشاه را بخشید و به او امر داد که بحدود بغدادبرود و طاشتیمور را که از همدستان او بود ب...
-
صائن وزیر
لغتنامه دهخدا
صائن وزیر. [ ءِ ن ِ وَ ] (اِخ ) نصرةالدین عادل ، ملقب به رکن الدین صائن . خوندمیر گوید: وی از اولاد ضیاءالملک محمدبن مودود بود. و ضیاءالملک در زمان سلطان محمد خوارزمشاه به منصب عارضی سپاه اشتغال داشت ، و در آن اوان که سلطان جلال الدین در کنار آب سند ...
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن اولجایتو خدابنده ملقب به علاءالدین . آخرین ایلخانان ایران و نهمین پادشاه مغول . مولد او شب چهارشنبه ٔ هشتم ذی القعده ٔ سال 704 هَ . ق . به آذربایجان بود. و در هفت سالگی امیر سونج به اتابیکی او منسوب شد و در سال 713 او ر...