دمشق خواجه . [ دَ م ِ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) پسر امیر چوپان وزیر ابوسعید پسر اولجایتو. سلطان ابوسعید از نخوت و سوء سیرت و مخصوصاً از شرکت وی در طرح دسیسه و توطئه با یکی از متعلقات اولجایتو سخت برآشفته بود و دمشق خواجه پس از کشف توطئه فرار کرد لیکن به امر سلطان دستگیر شد و سر از تنش جدا ساختند و به دروازه ٔ سلطانیه بیاویختند (اوت 1327 م .). وی چهار دختر داشت که معروفتر از همه دلشادخاتون است که نخست به عقد سلطان ابوسعید درآمد و پس از وی با شیخ حسن ایلخانی مزاوجت کرد و از وی دو پسر یافت که اولی سلطان اویس است که از سال 757 هَ . ق . در بغداد پادشاهی نمود. (از تاریخ ادبی ایران تألیف براون ج 3 ص 61). و نیز رجوع به رحله ٔ ابن بطوطه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.