کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دشمنایگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دشمنایگی
/došmanāyegi/
معنی
= دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دشمنایگی
لغتنامه دهخدا
دشمنایگی . [ دُ م َ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) عداوت . خصومت . (ناظم الاطباء). دشمنی . دشمناگی . دشمنانگی . بغض . بغضة. شناعة. شحنة. غائلة. (دهار): بغضاء، شحناء؛ دشمنایگی سخت . (دهار).
-
دشمنایگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹دشمنانگی، دشمناذگی، دشمناگی› [قدیمی] došmanāyegi = دشمنی
-
جستوجو در متن
-
دشمناذگی
لغتنامه دهخدا
دشمناذگی . [ دُ م َ ذَ / ذِ ] (حامص مرکب ) دشمنایگی . دشمنی . خصومت . عداوت : وصف دوستی و دشمناذگی و بیگانگی و آشنایی خلقان . (معارف بهاء ولد ص 187). ورجوع به دشمنانگی و شاهد آن از کتاب المعارف شود.
-
دشمنانگی
لغتنامه دهخدا
دشمنانگی . [ دُ م َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) دشمنی . عداوت . کین . خصومت . مخاصمت . معادات . مباغضه . (یادداشت مؤلف ).نائره . (از منتهی الارب ). مصحف دشمنایگی . و رجوع به دشمنایگی شود : هر چه از مقابله نگرند میانشان دشمنانگی بود. (التفهیم ). میان عب...