کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درخواب
لغتنامه دهخدا
درخواب . [ دَ خوا / خا ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 135هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و چهارهزارگزی جنوب راه مالرو مشک به کهنوج . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
somnambulistic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
somnambulistic، کسیکه در خواب راه میرود، خواب گرد، وابسته به راهروی درخواب
-
فهد
لغتنامه دهخدا
فهد. [ ف َ هَِ ] (ع ص ) مرد خفته و بی خیر و شبیه به یوز درخواب و تمدد آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
احتلام
لغتنامه دهخدا
احتلام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواب دیدن . بوشاسب . حُلُم . (زوزنی ). شیطانی شدن . بازی شیطانی . (ملخص اللغات حسن خطیب ). مباضعت در خواب . انزال درخواب . جنب شدن در خواب . || مطلق انزال .
-
غنودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹غنویدن› qonudan خفتن؛ خوابیدن؛ درخواب شدن؛ آرمیدن: ◻︎ وگر بدکنی جز بدی ندروی / شبی در جهان شادمان نغنوی (فردوسی: ۵/۵۳۲)، ◻︎ با بخردان نشین چو بخواهی همی نشست / با نیکوان غنو چو بخواهی که بغنوی (فرخی: ۴۰۰).
-
ستیزه گر
لغتنامه دهخدا
ستیزه گر. [ س ِ زَ / زِ گ َ ] (ص مرکب ) عنید. (ملخص اللغات حسن خطیب ) (ترجمان القرآن ). ظالم . متعدی : گفت اگر مانم این ستیزه گر است گر کشم این حساب از آن بتر است . نظامی .غضب ستیزه گر و عقل قهرمان درخواب شتر گسسته مهار است و ساربان در خواب .صائب .
-
چاربالش ارکان
لغتنامه دهخدا
چاربالش ارکان . [ ل ِ ش ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طبایع اربعه . (آنندراج ):واثق مشو بعمر که درخواب غفلت است آن کس که چاربالش ارکانش متکاست . ظهیر فاریابی (از آنندراج ).|| حرارت و برودت و رطوبت و یبوست . (ناظم الاطباء).
-
آنان
لغتنامه دهخدا
آنان . (ضمیر) ج ِ آن . آن کسان . ایشان . اوشان . آنها : همه تفاخر آنان بجود و دانش بودهمه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ . منجیک .آنانکه محیط فضل و آداب شدنددر جمع کمال شمع اصحاب شدندره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ای ّ و درخواب شدند. خیام .نظر...
-
دزبان
لغتنامه دهخدا
دزبان . [ دِ ] (اِ مرکب ) کوتوال . (یادداشت مرحوم دهخدا). دژبان . قلعه دار : همانگه سوی دزبان کس فرستادکه بختم دوش درخواب آگهی داد. (ویس و رامین ).بدیدی دز از دز فرودآمدی به دزبان بر از وی درود آمدی . نظامی .دزبانوی من ز دز گشاده دزبان وی از دز اوفتا...
-
خوابیده
لغتنامه دهخدا
خوابیده . [ خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف / نف ) راقد. نائم . درخواب شده . خفته . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). || روی هم افتاده . برهم نهاده . برهم قرارداده .- پاشنه خوابیده ؛ پاشنه روی داخل تخت کفش افتاده .|| فروافتاده . چون : چادر خوابیده . خیمه ٔ ...
-
ظفر
لغتنامه دهخدا
ظفر.[ ظَ ف َ ] (اِخ ) میرزا کاظم کرمانی ، خلف میرزا محمدتقی کرمانی . از اکابر محققین است . وی در شباب تحصیل علوم متداوله کرد و در حکمت طبیعی که فن موروثی اوست ماهر و قادر است . هم از آغاز جوانی طالب مطالب عرفانی و به خدمت جمعی از اهل حال و ارباب کمال...
-
ذِي ﭐلْقَرْنَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
لقب يكي از اولياء الهي عليهم السلام (در روايتي از امام صادق عليه السلام درمورد ذي القرنين عليه السلام آمده است که کارهائي ميکرد که از بشر عادي ساخته نيست و شخصي از حضرت علي (عليهالسلام) پرسيد : آيا ذو القرنين پيغمبر بود ؟ در پاسخ فرمود : نه ، ولي بن...
-
ساریة
لغتنامه دهخدا
ساریة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن زنیم بن عبداﷲ دئلی در زمان صحابه میزیست ، ابتدا از راهزنان اهل جاهلیت بود، و اسلام آورد و ببرکت مسلمانی رتبه ای ارجمند یافت . در کتاب الاصابة (ج 3 ص 52 و 53) از واقدی و بعض دیگر از مورخان و محدثان نقل میکند که عمر در سال آخر...
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب نجمه مادر امام هشتم علی بن موسی الرضا سلام اﷲ علیهما بوده است . میرخواند مینویسد: در کشف الغمة از هشام بن احمد که در سلک خواص کاظم انتظام داشت مروی است که گفت : روزی کاظم مرا مخاطب کرده ، فرمود که هیچ دانسته ای که از تجا...