کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دراست
/derāsat/
معنی
کتاب خواندن؛ علم آموختن؛ به درس روآوردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. درسدادن
۲. آموختن، آموزش، درسخواندن، مطالعه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دراست
واژگان مترادف و متضاد
۱. درسدادن ۲. آموختن، آموزش، درسخواندن، مطالعه
-
دراست
فرهنگ فارسی معین
(دِ سَ) [ ع . دراسة ] (مص ل .) 1 - دانش آموختن . 2 - به درس رو آوردن .
-
دراست
لغتنامه دهخدا
دراست . [ دِ س َ ] (ع مص ) دراسة. سبق دادن . (غیاث ). درس دادن . درس گرفتن . دانش آموختن . رجوع به دراسة شود. || (اِمص ) دانایی . (از آنندراج ) : درفراست چون عطارد در دراست مشتری است کآسمان را قعده و مه را جنیبش یافتم .خاقانی (دیوان ص 663).
-
دراست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: دراسة] [قدیمی] derāsat کتاب خواندن؛ علم آموختن؛ به درس روآوردن.
-
واژههای همآوا
-
دراسة
لغتنامه دهخدا
دراسة. [ دِ س َ ] (ع مص )دراست . سبق گفتن . || درس کتاب کردن . (از منتهی الارب ). خواندن کتاب را و به حفظ آن مبادرت کردن . (از اقرب الموارد). || علم خواندن . (المصادر زوزنی ). علم آموختن . (دهار). خواندن علم . (ترجمان القرآن جرجانی ) : أن تقولوا انم...
-
جستوجو در متن
-
دِرَاسَتِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آموختن (دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد . )
-
دَرَسْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
درس گرفته اي - آموخته اي(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد . )
-
دَرَسُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
آموختند(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد . )
-
مطالعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواندن، قرائت ۲. بررسی، پژوهش، تتبع، تحقیق ۳. دراست
-
تَدْرُسُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مي خوانيد - درس مي خوانيد(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد . )
-
يَدْرُسُونَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را بخوانند-از آن درس بخوانند(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد )
-
نابدید
لغتنامه دهخدا
نابدید. [ ب ِ ] (ص مرکب ) مقابل بدید. (شعوری ). غایب . (منتهی الارب ). ناپیدا. که دیده نشود. نامرئی . ناپدید. پنهان . و رجوع به ناپدید شود : بحر عشق یار بی پایان و ساحل نابدیددر مطلب بی شمار و قعر دریا نابدید . ابوالمعانی (از شعوری ).کاروان گر نابدید...
-
پاشنا
لغتنامه دهخدا
پاشنا. (اِ) پاشنه . عقب : عملهای جهان برعکس هم هست که بر ملکت گدائی را دهد دست چنین هم دیده ام کافسرده پائی بتخت زر دریده پاشنائی . امیرخسرو دهلوی (از فرهنگ جهانگیری ).نیست مدبر اهل ترک ار خودندارد کفش از آنک هر شکاف از پاشنایش دین و دولت را دراست . ...