کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دباغ خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دباغ خانه
/dabbāqxāne/
معنی
کارگاهی که در آنجا پوست حیوانات را پاک میکنند و پیرایش میدهند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
tannery
-
جستوجوی دقیق
-
دباغ خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] dabbāqxāne کارگاهی که در آنجا پوست حیوانات را پاک میکنند و پیرایش میدهند.
-
واژههای مشابه
-
علی دباغ
لغتنامه دهخدا
علی دباغ . [ ع َ ی ِ دَب ْ با ] (اِخ ) ابن مصطفی دباغ حلبی شافعی ، مشهور به میقاتی و مکنّی به ابوالفتوح . رجوع به علی میقاتی شود.
-
دباغ زاده
لغتنامه دهخدا
دباغ زاده . [ دَب ْ با دَ ] (اِخ ) محمد افندی . از شیخ الاسلامان دولت عثمانی و فرزند شیخ محمود افندی است .به سال 1044 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ).
-
دباغ کول
لغتنامه دهخدا
دباغ کول . [ دَب ْ با ] (اِخ ) نام موضعی به استرآباد رستاق مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 127 بخش انگلیس ).
-
واژههای همآوا
-
دباغخانه
لغتنامه دهخدا
دباغخانه . [ دَب ْ با ن َ ] (اِخ ) نام محلتی به تهران . || نام تکیه ای به محله ٔ دباغخانه ٔ تهران .
-
دباغخانه
لغتنامه دهخدا
دباغخانه . [ دَب ْ با ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مدبغة. جایی که پوست و امثال آن پیرایند. (آنندراج ). آنجا که پوست آش نهند. آنجا که پوست دباغت کنند و بپیرایند.- امثال : گذر پوست به دباغخانه است . یا: آخر گذر پوست به دباغان است . نظیر: گرو در دست گازر اس...
-
جستوجو در متن
-
tannery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم آرایشی و بهداشتی، دباغی، دباغ خانه
-
tannages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tannages، چرم دباغی شده، دباغی، دباغ خانه، قهوهای در اثر اشعه افتاب
-
tannage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tannage، چرم دباغی شده، دباغی، دباغ خانه، قهوهای در اثر اشعه افتاب
-
دباغان
لغتنامه دهخدا
دباغان . [ دَب ْ با ] (اِ) ج ِ دباغ . || آنجا که دباغان شهری خانه و نشست دارند. دباغخانه . || (اِخ ) نام محله ای به قزوین .
-
پیلیکه
لغتنامه دهخدا
پیلیکه . [ ک َ ] (اِخ ) نام شهرکی است در قضای اولکوز از ایالت کیلتزه در 63 هزارگزی شمال شرقی اولکوز. دارای دباغ خانه ها، و دستگاههای کرباس بافی و تجارت بسیار رایج . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
پو
لغتنامه دهخدا
پو. [ پ ُ ] (اِخ ) نام شهر مرکزی ایالت پیرنه ٔ سفلای فرانسه . در ساحل رود گارد پو در 757 هزارگزی جنوب غربی پاریس دارای 38962 تن سکنه و موزه و کتابخانه ٔ بامنظره ٔ باصفا، و قصر قدیمی و تفرجگاه عمومی و تآتری زیبا و دباغ خانه های متعدد، بنگاههای رنگرزی ...