دباغخانه . [ دَب ْ با ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مدبغة. جایی که پوست و امثال آن پیرایند. (آنندراج ). آنجا که پوست آش نهند. آنجا که پوست دباغت کنند و بپیرایند.
- امثال :
گذر پوست به دباغخانه است . یا: آخر گذر پوست به دباغان است . نظیر: گرو در دست گازر است . یا: گذر رسن بر چنبرست . (امثال و حکم دهخدا).
|| اداره ٔ دباغی . || مجموع دباغان شهری .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.