کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیشوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خیشوم
/xeyšum, xišum/
معنی
مجرا یا قسمت درونی بینی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بینی، دماغ، غنه
۲. دماغه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیشوم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینی، دماغ، غنه ۲. دماغه
-
خیشوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حفرۀ خیشوم
-
خیشوم
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بینی . 2 - بن بینی . ج . خیاشیم .
-
خیشوم
لغتنامه دهخدا
خیشوم . [ خ َ ] (ع اِ) بینی . || بن بینی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). بیخ بینی ، اقصای انف . (یادداشت مؤلف ). || اندرون بینی . (زمخشری ) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || پرده ٔ دماغ . (ملخص اللغات حسن خطیب ...
-
خیشوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَیشوم، جمع: خَیاشیم] xeyšum, xišum مجرا یا قسمت درونی بینی.
-
واژههای مشابه
-
خيشوم
دیکشنری عربی به فارسی
دستگاه تنفس ماهي , جويبار , نهر کوچک , گوشت ماهي , پيمانه اي براي شراب , دخترجوان , ابجو , تميزکردن ماهي , روده ( ماهي ) رادر آوردن , استطاله زيرگلوي مرغ
-
nasal cavity
حفرۀ خیشوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] محفظهای در پشت حفرههای بینی که تا حفرۀ دهان امتداد دارد و در هنگام پایین آمدن ملاز، جریان هوا از آن عبور میکند و به تولید آواهای خیشومی یا خیشومیشده منجر میشود متـ . خیشوم
-
جستوجو در متن
-
خیاشیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خَیشُوم] xayāšim = خیشوم
-
دستگاه تنفس ماهی
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم
-
گوشت ماهی
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم
-
پیمانه ای برای شراب
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم
-
دخترجوان
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم
-
تمیزکردن ماهی
دیکشنری فارسی به عربی
خيشوم